طلعت
The entry is a dictionary list for the word طلعت
طلعت Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ عَ ] (ع اِ) طلعة. دیدار. یقال: حیا
اللََّه طلعته؛ ای ابقا رؤیته او وجهه. (منتهی
الارب). روی. (مهذب الاسماء) (منتخب
اللغات). وجه :
ای از رخ تو یافته زیبائی او رنگ
افروخته از طلعت تو مسند ...
اللََّه طلعته؛ ای ابقا رؤیته او وجهه. (منتهی
الارب). روی. (مهذب الاسماء) (منتخب
اللغات). وجه :
ای از رخ تو یافته زیبائی او رنگ
افروخته از طلعت تو مسند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ عَ ] (اِخ) اصفهانی. هدایت گوید:
اسمش آقا محمد، شغلش تجارت، وطنش
اصفهان، فنش غزل سرائی. از اوست:
بقفس شادم و با درد گرفتاری خویش
نیست با نغمه سرایان چمن کار مرا.
باآنکه منزل کسی اندر دل تو نیست
نبود ...
اسمش آقا محمد، شغلش تجارت، وطنش
اصفهان، فنش غزل سرائی. از اوست:
بقفس شادم و با درد گرفتاری خویش
نیست با نغمه سرایان چمن کار مرا.
باآنکه منزل کسی اندر دل تو نیست
نبود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ عَ ] (اِخ) محمود افندی. رجوع به
محمود طلعت در معجم المطبوعات ج ۲ شود.
محمود طلعت در معجم المطبوعات ج ۲ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(طَ عَ) 1 - (مص م .) رؤیت کردن . 2 - (اِ مص .) رؤیت . 3 - (اِ.) روی . 4 - طلوع .