ضایع
The entry is a dictionary list for the word ضایع
ضایع Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یِ ] (ع ص) تلف. تباه.
(دهار):
ایزد امروز همه کار برای تو کند
همه عالم بمراد و بهوای تو کند
از لَطَف هرچه کند با تو سزای تو کند
زآنکه ضایع نکند هرچه بجای تو کند.
منوچهری (دیوان ص ۱۹۲).
خواجه احتیاط ...
(دهار):
ایزد امروز همه کار برای تو کند
همه عالم بمراد و بهوای تو کند
از لَطَف هرچه کند با تو سزای تو کند
زآنکه ضایع نکند هرچه بجای تو کند.
منوچهری (دیوان ص ۱۹۲).
خواجه احتیاط ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یِ ] (اِخ) عثمان بن بالغ الضایع. وی
از عمروبن مرزوق و از وی محمدبن بکربن
داسة البصری روایت کند. (سمعانی).
از عمروبن مرزوق و از وی محمدبن بکربن
داسة البصری روایت کند. (سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یِ ] (اِخ) لقب شاعری است از
بنی ضبعةبن قیس بنام عمروبن قمئةبن
ذریح بن سعدبن مالک بن ضبیعةبن قیس بن
ثعلبة الشاعر. وی با امرؤالقیس به بلاد روم
رفت و بدانجا درگذشت، و ...
بنی ضبعةبن قیس بنام عمروبن قمئةبن
ذریح بن سعدبن مالک بن ضبیعةبن قیس بن
ثعلبة الشاعر. وی با امرؤالقیس به بلاد روم
رفت و بدانجا درگذشت، و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(یِ) [ ع . ضائع ] (اِفا.) 1 - تباه ، تلف . 2 - بی فایده ، بی ثمر. 3 - مهمل ،
بیکار.
بیکار.