صفحه
The entry is a dictionary list for the word صفحه
صفحه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
sayfa
Farsça - Türkçe sözlük
s.; sayfa
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ حَ ] (اِخ) دهی از دهستان نهر
هاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز. در
۳۳هزارگزی جنوب خاوری اهواز
۱۰هزارگزی خاور راه آهن اهواز به خرمشهر
و کنار کارون. دشت. گرمسیر. دارای ۶۵ تن
سکنه. آب از کارون. محصول آن غلات.
شغل اهالی زراعت ...
هاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز. در
۳۳هزارگزی جنوب خاوری اهواز
۱۰هزارگزی خاور راه آهن اهواز به خرمشهر
و کنار کارون. دشت. گرمسیر. دارای ۶۵ تن
سکنه. آب از کارون. محصول آن غلات.
شغل اهالی زراعت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ حَ ] (اِخ) دهی از دهستان باوی
بخش مرکزی شهرستان اهواز. ۴۸هزارگزی
جنوب اهواز ۳هزارگزی باختر راه اهواز به
آبادان است. دشت. گرمسیر. دارای ۶۰ تن
سکنه. آب از چاه. محصول غلات و لبنیات.
شغل اهالی زراعت و ...
بخش مرکزی شهرستان اهواز. ۴۸هزارگزی
جنوب اهواز ۳هزارگزی باختر راه اهواز به
آبادان است. دشت. گرمسیر. دارای ۶۰ تن
سکنه. آب از چاه. محصول غلات و لبنیات.
شغل اهالی زراعت و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(صَ حَ یا حِ) [ ع . صفحة ] (اِ.) 1 - رویه و سطح چیزی . ج . صفحات . 2 - کنارة
چیزی ، جانب . 3 - چهره ، صورت . 4 - در فارسی هر یک از دو سوی یک ورق کاغذ، مقوا و
مانند آن . 5 - صفحة مدوری که روی آن موسیقی یا آواز یا گفتار ضبط شده است و به کمک
گرامافون به صدا درمی آید. 6 - منطقه ، سرزمین . 7 - برگ ، ورق .
چیزی ، جانب . 3 - چهره ، صورت . 4 - در فارسی هر یک از دو سوی یک ورق کاغذ، مقوا و
مانند آن . 5 - صفحة مدوری که روی آن موسیقی یا آواز یا گفتار ضبط شده است و به کمک
گرامافون به صدا درمی آید. 6 - منطقه ، سرزمین . 7 - برگ ، ورق .
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
kartka; paź; płyta; płytka; półmisek; strona; stronica; tabliczka; taca; talerz