صبی
The entry is a dictionary list for the word صبی
صبی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صِ با ] (ع مص) میل کردن بسوی
نادانی جوانی و بازی و کودکی. (منتهی
الارب). میل بنادانی و جوانی. (تاج المصادر
بیهقی). طفلی و کودکی. (غیاث اللغات).
کودکی کردن. (مصادر زوزنی):
باد صبا ز عهد صبی یاد میدهد
جان ...
نادانی جوانی و بازی و کودکی. (منتهی
الارب). میل بنادانی و جوانی. (تاج المصادر
بیهقی). طفلی و کودکی. (غیاث اللغات).
کودکی کردن. (مصادر زوزنی):
باد صبا ز عهد صبی یاد میدهد
جان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ با ] (ع مص) کار کودکی کردن و
با کودکان بازی نمودن. || میل کردن بسوی
کودکی. (منتهی الارب).
با کودکان بازی نمودن. || میل کردن بسوی
کودکی. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ ] (اِ) گیاهی است که آن را سنا
گویند و بهترین آن مکی است و بعضی گویند
عصارهٔ سناست و در اختیارات عصارهٔ اشنان
نوشته اند. (برهان قاطع). عصارهٔ سنا یا سنا.
(مجموعهٔ لغات طبی ص ۱۸۱). عصارهٔ
سناست و گویند ...
گویند و بهترین آن مکی است و بعضی گویند
عصارهٔ سناست و در اختیارات عصارهٔ اشنان
نوشته اند. (برهان قاطع). عصارهٔ سنا یا سنا.
(مجموعهٔ لغات طبی ص ۱۸۱). عصارهٔ
سناست و گویند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ ] (اِخ) دهی از دهستان زاوه
بخش حومهٔ شهرستان تربت حیدریه
۲۴۰۰۰گزی جنوب خاوری تربت حیدریه
۷۰۰۰گزی جنوب شوسهٔ عمومی تربت.
جلگه. معتدل. سکنه ۴۲۶ تن. آب از قنات.
محصول غلات، بن شن، تریاک. شغل اهالی
زراعت، گله داری ...
بخش حومهٔ شهرستان تربت حیدریه
۲۴۰۰۰گزی جنوب خاوری تربت حیدریه
۷۰۰۰گزی جنوب شوسهٔ عمومی تربت.
جلگه. معتدل. سکنه ۴۲۶ تن. آب از قنات.
محصول غلات، بن شن، تریاک. شغل اهالی
زراعت، گله داری ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صَ بی ی ] (ع اِ) کودک یا کودک که
هنوز از شیر بازنشده. (منتهی الارب). کودک
خرد. (مهذب الاسماء). کودک. (ترجمان
القرآن جرجانی). ولید. || کودک که از شیر
باز شده باشد. (غیاث اللغات): ...
هنوز از شیر بازنشده. (منتهی الارب). کودک
خرد. (مهذب الاسماء). کودک. (ترجمان
القرآن جرجانی). ولید. || کودک که از شیر
باز شده باشد. (غیاث اللغات): ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صُ بَ ی ی ] (ع اِ مصغر) مصغر صَبیّ
است. کودکک. طفلک. بچگک :
باد صبا ز عهد صبی یاد میدهد
جان دارویی که غم ببرد درده ای صُبَی.
حافظ.
سمعانی گوید صبی مصغر صبی است و آن
اسمی است ...
است. کودکک. طفلک. بچگک :
باد صبا ز عهد صبی یاد میدهد
جان دارویی که غم ببرد درده ای صُبَی.
حافظ.
سمعانی گوید صبی مصغر صبی است و آن
اسمی است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صُ بَ ی ی ] (اِخ) ابن معبد کسمی.
تابعی است. (منتهی الارب). و رجوع به
الانساب سمعانی ص ۳۵۰ ورق الف شود
تابعی است. (منتهی الارب). و رجوع به
الانساب سمعانی ص ۳۵۰ ورق الف شود
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صُ بْ بی ی ] (ص نسبی) صابی.
منسوب به کیش صابیان. رجوع به صابئین
شود.
منسوب به کیش صابیان. رجوع به صابئین
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(صَ با) [ ع . ] (مص ل .) 1 - کار بچگانه کردن . 2 - با کودکان بازی کردن . 3 - به
کودکی میل کردن .
کودکی میل کردن .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص با) [ ع . ] 1 - (مص ل .) میل کردن به سوی جوانی و کودکی و بازی . 2 - (اِمص .)
کودکی ، طفلی ، طفولیت .
کودکی ، طفلی ، طفولیت .