شیم
The entry is a dictionary list for the word شیم
شیم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (ع مص) در نیام کردن شمشیر.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
شمشیر در نیام کردن. (دهار) (تاج المصادر
بیهقی) (از اقرب الموارد). || برکشیدن
شمشیر را (از اضداد). (منتهی الارب) (از ناظم
الاطباء) (تاج المصادر ...
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
شمشیر در نیام کردن. (دهار) (تاج المصادر
بیهقی) (از اقرب الموارد). || برکشیدن
شمشیر را (از اضداد). (منتهی الارب) (از ناظم
الاطباء) (تاج المصادر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص اِ) جِ اَشْیَم و شَیْماء. || جِ شیام.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
(اقرب الموارد). رجوع به مفردهای کلمه
شود. || ماهیی است. (آنندراج) (ناظم
الاطباء). نوعی از ماهی. (از اقرب الموارد)
(ناظم الاطباء). رجوع به ...
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
(اقرب الموارد). رجوع به مفردهای کلمه
شود. || ماهیی است. (آنندراج) (ناظم
الاطباء). نوعی از ماهی. (از اقرب الموارد)
(ناظم الاطباء). رجوع به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ یَ ] (ع اِ) هر زمینی که آنرا از پیش
نکنده باشند و به سختی و صلابت خود باقی
باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).
نکنده باشند و به سختی و صلابت خود باقی
باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ ] (ع اِ) جِ شیمة. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء) (دهار) (اقرب
الموارد). خلقها. (مقدمهٔ لغت میر سیدشریف
جرجانی ص ۳). خویهای نیک. (دهار).
عادتها و خویها، و جِ شیمه است. (غیاث). جِ
شیمه، به این معنی خویهای ...
(آنندراج) (ناظم الاطباء) (دهار) (اقرب
الموارد). خلقها. (مقدمهٔ لغت میر سیدشریف
جرجانی ص ۳). خویهای نیک. (دهار).
عادتها و خویها، و جِ شیمه است. (غیاث). جِ
شیمه، به این معنی خویهای ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) قسمی ماهی فلس دار که در پشت
نقطه های سیاه دارد. (ناظم الاطباء) (از برهان)
(از فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ اوبهی) (از
غیاث) (از انجمن آرا) (از آنندراج). ماهیی
بود سپید و به رود جیحون بسیار بود. (لغت
فرس اسدی). سیم. ...
نقطه های سیاه دارد. (ناظم الاطباء) (از برهان)
(از فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ اوبهی) (از
غیاث) (از انجمن آرا) (از آنندراج). ماهیی
بود سپید و به رود جیحون بسیار بود. (لغت
فرس اسدی). سیم. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) رودخانه ای که از کوههای دیلمان
به جانب گیلان می رود. (ناظم الاطباء) (از
برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). بعضی
گفته اند که شیم نام رودخانه ای است که
ماهی شیم را بدان نام ...
به جانب گیلان می رود. (ناظم الاطباء) (از
برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). بعضی
گفته اند که شیم نام رودخانه ای است که
ماهی شیم را بدان نام ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام ماهیی که یونس را فروبرده
بود. (ناظم الاطباء) (از برهان).
بود. (ناظم الاطباء) (از برهان).