شن
The entry is a dictionary list for the word شن
شن Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
kum
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
شَنّ [مفرد]:
1- مصدر شَنَّ.
2- جلدٌ يابس يُغطَّى به الطبقُ.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
شَنَّ شَنَنْتُ، يَشُنّ، اشْنُنْ/ شُنَّ، شَنًّا، فهو شانّ، والمفعول مَشْنون
• شَنَّ الغارةَ على عدُوِّه: أغار عليه من كُلِّ ناحية، غزاه، هاجمه "شنّ حربًا على الفساد: قام بحملة عليه- شَنّ هجومًا مضادًّا- شَنّ المجتمعُ الدوليّ الحربَ على الإرهاب".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِ) ناز و کرشمه را گویند. (برهان)
(جهانگیری) (آنندراج) (ناظم الاطباء):
چه جان گر نیستی و چشم پرشن
جهان بر من نبودی چشم سوزن.عطار.
|| نام گیاهی است که از پوست آن ریسمان ...
(جهانگیری) (آنندراج) (ناظم الاطباء):
چه جان گر نیستی و چشم پرشن
جهان بر من نبودی چشم سوزن.عطار.
|| نام گیاهی است که از پوست آن ریسمان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ -ِشْ ] (پسوند) پسوند اسم مصدر در
پهلوی که در چند کلمهٔ فارسی عیناً باقی
مانده و در موارد دیگر تنها «ش» آن بجای
مانده است و آن به دوم شخص امر حاضر
می پیوندد: کُنِشْن، رَوِشْن، بوِشْن، ...
پهلوی که در چند کلمهٔ فارسی عیناً باقی
مانده و در موارد دیگر تنها «ش» آن بجای
مانده است و آن به دوم شخص امر حاضر
می پیوندد: کُنِشْن، رَوِشْن، بوِشْن، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (پسوند) در برخی از کلمات مثل
این است که معنی جای میدهد: گلشن،
جوشن، «گوشن»، روشن، اشن، پشن، اوشن،
آبشن، دوشن، در گلشن و تبشن (به معنی آب
گرم معدنی). (یادداشت مؤلف).
این است که معنی جای میدهد: گلشن،
جوشن، «گوشن»، روشن، اشن، پشن، اوشن،
آبشن، دوشن، در گلشن و تبشن (به معنی آب
گرم معدنی). (یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ن ن ] (ع اِ) مشک کهنهٔ دریده. ج،
شِنان. (منتهی الارب). مشک کهنهٔ کوچک که
آب در آن سردتر باشد از دیگر مشکها. (از
اقرب الموارد). مشک کهن. (مهذب الاسماء).
خیک کهنه. (برهان). مشکیزهٔ کهنه.
(یادداشت مؤلف).
شِنان. (منتهی الارب). مشک کهنهٔ کوچک که
آب در آن سردتر باشد از دیگر مشکها. (از
اقرب الموارد). مشک کهن. (مهذب الاسماء).
خیک کهنه. (برهان). مشکیزهٔ کهنه.
(یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ن ن ] (ع مص) پاشیدن آب بر
شراب و پراکنده کردن. (از منتهی الارب).
پاشیدن آب بر شراب بطور پراکنده. (از اقرب
الموارد). ریختن بعنف. (تاج المصادر بیهقی).
|| فروریختن اشک چشم. (از اقرب
الموارد). ...
شراب و پراکنده کردن. (از منتهی الارب).
پاشیدن آب بر شراب بطور پراکنده. (از اقرب
الموارد). ریختن بعنف. (تاج المصادر بیهقی).
|| فروریختن اشک چشم. (از اقرب
الموارد). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شِ ] (اِ) سنگ ریزهٔ خردتر از ریگ و
درشت تر از ماسه. (یادداشت مؤلف). ریگهای
بسیار ریزه که در کنار دریا و رود بسیار است.
ماسه. (حاشیهٔ برهان چ معین). خرده سنگها
که از ریگ نرم تر است و معمولاً ...
درشت تر از ماسه. (یادداشت مؤلف). ریگهای
بسیار ریزه که در کنار دریا و رود بسیار است.
ماسه. (حاشیهٔ برهان چ معین). خرده سنگها
که از ریگ نرم تر است و معمولاً ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شُ ] (اِ) از مقادیر و مقیاسهای طول در
عهد قدیم ایران است، مساوی ۵۹۸۵ گز MMM
۵۹۸۵ متر. (تاریخ ایران باستان ص ۱۶۶).
عهد قدیم ایران است، مساوی ۵۹۸۵ گز MMM
۵۹۸۵ متر. (تاریخ ایران باستان ص ۱۶۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ن ن ] (اِخ) ناحیه ای است در سراة و
عبارت است از کوههای متصل بهم بین تهامه
و یمن. (از معجم البلدان).
عبارت است از کوههای متصل بهم بین تهامه
و یمن. (از معجم البلدان).
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
شنَّ
['ʃanːa]
v
أَغارَ faire, combattre, lancer
◊
شَنَّ هُجومًا — lancer une attaque
♦ شَنَّ غارَةً faire un raid
♦ شَنَّ حَرْبًا faire la guerre
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
شَنَّ
п. I
а/у شَنٌّ
лить, проливать; наливать (воды в вино) ; * شنّ الغارة совершать набег, нападать (на кого على) ; предпринимать поход (против кого على) ; شنّ حربا вести (начать) войну; (شنّ حملة (هجوما вести атаку; شنّ عدوانا совершать агрессию (против кого على ,ضدّ)
II
شَنٌّ
мн. شِنَانٌ
старый бурдюк
* * *
аа
совершать (напр. налёт), развязывать, вести (войну)