شمسی

The entry is a dictionary list for the word شمسی
شمسی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شَ ] (ص نسبی) نسبت به عبد
شمس. (منتهی الارب). || منسوب به
شمس که آفتاب بود. (ناظم الاطباء).
- حروف شمسی؛ حروفی هستند که وقتی
در اول کلمه می آیند با ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
رستاق بخش اشکذر شهرستان یزد. سکنهٔ آن
۱۰۷۵ تن. آب آن از قنات. راه آن ماشین رو.
دبستان، پاسگاه ژاندارمری و یک گنبد
قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ج ۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شَ ] (اِخ) از گویندگان معاصر
سلطان سعید و مداح اوست. ابیات زیر از
اوست:
کشیدی خنجر و آیینهٔ رخسار خود کردی
به چشم عاشقان نظارهٔ دیدار خود کردی.
ز رویم آن زمان اشک ندامت پاک خواهد شد
که سر در راه آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شَ ] (اِخ) بدخشانی. شاعری
شوخ طبع و بذله گو و از معاصران مولانا جامی
در قرن نهم هجری بود. از اشعار او است:
چشمان من به رویت در عاشقی چنانند
کز رشک یکدگر را دیدن نمی توانند.
(از مجالس النفائس ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شَ ] (اِخ) بغدادی. از گویندگان
قرن دهم هجری و شیعهٔ متعصب است و
اشعار فراوانی دارد، از آن جمله است:
گر چنین صابون پیاپی آید از شهر حلب
ضامن صابون از اینجا خیمه بیرون می زند.
(از مجمع الخواص ص ...
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir

günlün(izah: günəş.)

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.