شفیع
The entry is a dictionary list for the word شفیع
شفیع Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (ع ص، اِ) خواهشگر که برای
دیگری شفاعت خواهد. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- شفیع الامم؛ از القاب حضرت محمد
(ص) است. (از ناظم الاطباء).
- ...
دیگری شفاعت خواهد. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- شفیع الامم؛ از القاب حضرت محمد
(ص) است. (از ناظم الاطباء).
- ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
دوغائی بخش حومهٔ شهرستان قوچان. سکنهٔ
آن ۳۰۰ تن. آب از قنات است. محصول
عمده غلات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ج ۹).
دوغائی بخش حومهٔ شهرستان قوچان. سکنهٔ
آن ۳۰۰ تن. آب از قنات است. محصول
عمده غلات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شُ فَ ] (اِخ) ابوصالح بن اسحاق
محدث محتسب. (منتهی الارب) (آنندراج).
محدث محتسب. (منتهی الارب) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِخ) عباس بن رضا عباسی. از
نقاشان نامی ایران است که در هندوستان بوده
و آثار و تابلوهای فراوانی از وی در آن
سرزمین باقی است. (یادداشت مؤلف). وی
پسر رضا عباسی نقاش و مینیاتوریست نامی
دورهٔ ...
نقاشان نامی ایران است که در هندوستان بوده
و آثار و تابلوهای فراوانی از وی در آن
سرزمین باقی است. (یادداشت مؤلف). وی
پسر رضا عباسی نقاش و مینیاتوریست نامی
دورهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِخ) مازندرانی. از رجال ایران
در نیمهٔ اول قرن ۱۳ هجری بود. فتحعلی شاه
صدارت خود را پس از حاجی ابراهیم بدو
محول کرد. (فرهنگ فارسی معین).
در نیمهٔ اول قرن ۱۳ هجری بود. فتحعلی شاه
صدارت خود را پس از حاجی ابراهیم بدو
محول کرد. (فرهنگ فارسی معین).