شش
The entry is a dictionary list for the word شش
شش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
altı
Farsça - Türkçe sözlük
altı
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ / شِ ] (عدد، ص، اِ) صفت
توصیفی عددی؛ دو دفعه سه. (ناظم الاطباء).
عدد پس از پنج و پیش از هفت. ست. سته.
نمایندهٔ آن در ارقام هندیه «۶» است و در
حساب جُمَّل نمایندهٔ آن «و» باشد قدما آن ...
توصیفی عددی؛ دو دفعه سه. (ناظم الاطباء).
عدد پس از پنج و پیش از هفت. ست. سته.
نمایندهٔ آن در ارقام هندیه «۶» است و در
حساب جُمَّل نمایندهٔ آن «و» باشد قدما آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شُ ] (اِ) ریه و سل و یکی از احشای محتوی در سینهٔ انسان و دیگر حیوانات که
آلت عمده ای است مر عمل تنفس را و قدمای
از اطبا آن را بادزن و مروحهٔ دل می دانستند.
(ناظم ...
آلت عمده ای است مر عمل تنفس را و قدمای
از اطبا آن را بادزن و مروحهٔ دل می دانستند.
(ناظم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(شُ) [ په . ] (اِ.) ریه ، جگر سفید، دستگاه تنفسی در انسان و اغلب حیوانات .