شاهی
The entry is a dictionary list for the word شاهی
شاهی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(حامص) پادشاهی و سروری.
(برهان قاطع). شاه بودن. (فرهنگ نظام). مقام
شاه. (یادداشت مؤلف). سلطنت. پادشاهی.
خسروی. ملک :
روز ارمزد است شاها شاد زی
بر کَتِ شاهی نشین و باده خور.ابوشکور.
بزرگی و شاهی و فرخندگی
توانائی و فر و زیبندگی.دقیقی.
بشاهی ...
(برهان قاطع). شاه بودن. (فرهنگ نظام). مقام
شاه. (یادداشت مؤلف). سلطنت. پادشاهی.
خسروی. ملک :
روز ارمزد است شاها شاد زی
بر کَتِ شاهی نشین و باده خور.ابوشکور.
بزرگی و شاهی و فرخندگی
توانائی و فر و زیبندگی.دقیقی.
بشاهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) نام حلوایی است که از تخم مرغ و
نشاسته پزند. (شرفنامهٔ منیری). نام حلوایی
است بسیار لطیف و لذیذ که از نشاسته و
تخم مرغ سازند. (برهان قاطع) (از فرهنگ
نظام) (جهانگیری). || مسکوک نقره
مساوی با ...
نشاسته پزند. (شرفنامهٔ منیری). نام حلوایی
است بسیار لطیف و لذیذ که از نشاسته و
تخم مرغ سازند. (برهان قاطع) (از فرهنگ
نظام) (جهانگیری). || مسکوک نقره
مساوی با ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) نام گلی است که کوچک و زرد
رنگ و سفید هر دو میشود. (فرهنگ نظام).
قسمی گل زینتی. (یادداشت مؤلف).
رنگ و سفید هر دو میشود. (فرهنگ نظام).
قسمی گل زینتی. (یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) تره تیزک که یک قسم سبزی
خوردن است. (فرهنگ نظام) (منتهی الارب).
شب خیزک. تره تیزک. رشاد. (فهرست مخزن
الادویه). رجوع به تره تیزک شود.
خوردن است. (فرهنگ نظام) (منتهی الارب).
شب خیزک. تره تیزک. رشاد. (فهرست مخزن
الادویه). رجوع به تره تیزک شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص) تیزنظر. رجل شاهی البصر؛
مرد تیزنظر. (آنندراج) (از ناظم الاطباء).
- شاهی البصر و شاه البصر و شایه البصر؛
تیزبین. (از نشوء اللغة ص ۱۶). رجوع به شاه
البصر شود.
مرد تیزنظر. (آنندراج) (از ناظم الاطباء).
- شاهی البصر و شاه البصر و شایه البصر؛
تیزبین. (از نشوء اللغة ص ۱۶). رجوع به شاه
البصر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ی ی ] (ع ص نسبی) دارنده و
صاحب شاء یعنی گوسپندان. (از اقرب
الموارد).
صاحب شاء یعنی گوسپندان. (از اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام آق ملک بن جمال الدین
فیروز کوهی معروف به امیرشاهی سبزواری
متوفی به سال ۸۵۷ هـ . ق. وی از نبیرگان
سربداریان و خواهرزادهٔ علی مؤید است. در
سبزوار بدنیا آمد و در سن ۷۰ سالگی در شهر
استرآباد ...
فیروز کوهی معروف به امیرشاهی سبزواری
متوفی به سال ۸۵۷ هـ . ق. وی از نبیرگان
سربداریان و خواهرزادهٔ علی مؤید است. در
سبزوار بدنیا آمد و در سن ۷۰ سالگی در شهر
استرآباد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (شهرستان) از شهرستانهای
استان دوم از دو بخش مرکزی و سواد کوه
تشکیل میشود. و بخش مرکزی دارای ۱۵
دهستان و ۳۳۵ آبادی است و سکنهٔ آن:
۱۶۶۳۰۰ تن است. آب آن از رودخانه.
محصول آن برنج، کنف، غلات، کنجد،
ابریشم، توتون، ...
استان دوم از دو بخش مرکزی و سواد کوه
تشکیل میشود. و بخش مرکزی دارای ۱۵
دهستان و ۳۳۵ آبادی است و سکنهٔ آن:
۱۶۶۳۰۰ تن است. آب آن از رودخانه.
محصول آن برنج، کنف، غلات، کنجد،
ابریشم، توتون، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (شهر) نام مرکز شهرستان
شاهی سکنهٔ شهر شاهی به اضافهٔ جمعیت
هفت آبادی تابع آن در حدود ۱۸۰۰۰ تن
است و کارخانهٔ گونی بافی، نساجی،
کنسروسازی و برنج کوبی دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۳). نام سابق آن ...
شاهی سکنهٔ شهر شاهی به اضافهٔ جمعیت
هفت آبادی تابع آن در حدود ۱۸۰۰۰ تن
است و کارخانهٔ گونی بافی، نساجی،
کنسروسازی و برنج کوبی دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۳). نام سابق آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
1 - (ص نسب .) منسوب به شاه . 2 - (اِ مر.) واحد پول خُرد برابر با یک بیستم ریال
که در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی رایج بود. 3 - تره تیزک .
که در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی رایج بود. 3 - تره تیزک .