شادمان
The entry is a dictionary list for the word شادمان
شادمان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص مرکب، ق مرکب) (از: شاد +
مان، بمعنی شادمنش). (فرهنگ ایران باستان
تألیف پورداود ص ۷۳). مسرور. فرحناک.
(شعوری). خوشحال و شاد. (فرهنگ نظام).
خرم. خوش. خوشوقت. شادان. شادانه.
مرح. نشیط. ناشط. مسرور. بهیج. مبتهج.
فَرِح :
ز آمده شادمان ...
مان، بمعنی شادمنش). (فرهنگ ایران باستان
تألیف پورداود ص ۷۳). مسرور. فرحناک.
(شعوری). خوشحال و شاد. (فرهنگ نظام).
خرم. خوش. خوشوقت. شادان. شادانه.
مرح. نشیط. ناشط. مسرور. بهیج. مبتهج.
فَرِح :
ز آمده شادمان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) برادر شیرویه پسر کسری ََ
پرویز. چون شیرویه پادشاه گشت او را
همچون پدر و هفده تن دیگر از برادرانش، از
بزرگان و عاقلان شایستهٔ پادشاهی، بکشت و
بفرمود کشتن. (از مجمل التواریخ و القصص
ص ۳۷).
پرویز. چون شیرویه پادشاه گشت او را
همچون پدر و هفده تن دیگر از برادرانش، از
بزرگان و عاقلان شایستهٔ پادشاهی، بکشت و
بفرمود کشتن. (از مجمل التواریخ و القصص
ص ۳۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (حصار) قلعهٔ شومان.
(الشومان) که در ناحیهٔ قبادیان و جنوب شهر
واشجرد قرار داشت. لسترنج دربارهٔ این
حصار نویسد: در قسمت علیای رود قبادیان
و باختر پل سنگی، شهر واشجرد واقع بود که
بگفتهٔ اصطخری به اندازهٔ ترمد وسعت داشت ...
(الشومان) که در ناحیهٔ قبادیان و جنوب شهر
واشجرد قرار داشت. لسترنج دربارهٔ این
حصار نویسد: در قسمت علیای رود قبادیان
و باختر پل سنگی، شهر واشجرد واقع بود که
بگفتهٔ اصطخری به اندازهٔ ترمد وسعت داشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دیهی از دهستان کهنه بخش
جغتای شهرستان سبزوار، واقع در ۳۰
هزارگزی باختر جغتای، سر راه مالرو عمومی
جغتای به شریف آباد، در دامنهٔ کوه، آب و
هوای آن معتدل، سکنهٔ آن ۸۹ تن است. آب
آن از چشمه، محصولات ...
جغتای شهرستان سبزوار، واقع در ۳۰
هزارگزی باختر جغتای، سر راه مالرو عمومی
جغتای به شریف آباد، در دامنهٔ کوه، آب و
هوای آن معتدل، سکنهٔ آن ۸۹ تن است. آب
آن از چشمه، محصولات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
1 - (ص مر.) شاد، شادان ، خوشحال . 2 - (ق .) از روی شادی با خوشحالی .