سواری
The entry is a dictionary list for the word سواری
سواری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (حامص) عمل سوار شدن.
بر اسب نشستن :
همی خواست منذر که بهرام گور
بدیشان نماید سواری و زور.فردوسی.
سواری بیاموزد و رسم جنگ
به گرز و کمان و به تیر و خدنگ.فردوسی.
زین سواری حاصلی نامد مرا
جز که دشت ...
بر اسب نشستن :
همی خواست منذر که بهرام گور
بدیشان نماید سواری و زور.فردوسی.
سواری بیاموزد و رسم جنگ
به گرز و کمان و به تیر و خدنگ.فردوسی.
زین سواری حاصلی نامد مرا
جز که دشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِخ) طایفه ای از قبیلهٔ
بنی طرف قبایل عرب خوزستان. (جغرافیای
سیاسی کیهان ص ۹۲).
بنی طرف قبایل عرب خوزستان. (جغرافیای
سیاسی کیهان ص ۹۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(س َ ) (اِمص .) 1 - سوار بودن .2 - تسلط ، چیرگی . 3 - اتومبیل های سبک ، اتومبیل
های غیر از کامیون و باربری .
های غیر از کامیون و باربری .