سله
The entry is a dictionary list for the word سله
سله Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
سله: سَليهٌ مَليهٌ: لا طعم له، كقولك سَلِيخٌ مَليخٌ؛ عن ثعلب. الأَزهري: قال شمر الأَسْلَهُ الذي يقول أَفعل في الحرب وأَفعل، فإذا قاتل لم يُغْنِ شيئاً؛ وأَنشد: ومن كلِّ أَسْلَهَ ذي لُوثَةٍ، إذا تُسْعَرُ الحَرْبُ لا يُقْدِمُ
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ لْ لَ ] (ع اِ) زنبیلی که چیزها در آن
گذارند و هر سبد را نیز گویند عموماً سبدی که
مارگیران مار در آن کنند خصوصاً. (برهان).
زنبیل و سبد و در متعارف سبد بزرگ پهن را
گویند ...
گذارند و هر سبد را نیز گویند عموماً سبدی که
مارگیران مار در آن کنند خصوصاً. (برهان).
زنبیل و سبد و در متعارف سبد بزرگ پهن را
گویند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ لْ لَ ] (ع اِمص) دزدی. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). || (اِ) خنور که طعام
و جامه و بار در وی نهند. || زن
دندان ریخته. || تگ ...
الارب) (ناظم الاطباء). || (اِ) خنور که طعام
و جامه و بار در وی نهند. || زن
دندان ریخته. || تگ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ لْ لَ / سَ لْ لَ ] (ع اِ) وقت برکشیدن
شمشیر. (آنندراج) (منتهی الارب). || (اِ)
گیاهی است علفی از تیرهٔ صلیبیان که
چهارگونه از آن تاکنون شناخته شده و در
نواحی ...
شمشیر. (آنندراج) (منتهی الارب). || (اِ)
گیاهی است علفی از تیرهٔ صلیبیان که
چهارگونه از آن تاکنون شناخته شده و در
نواحی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~ .) [ معر. ] (اِ.) گیاهی است علفی از تیرة صلیبیان که چهار گونه از آن تاکنون
شناخته شده و در نواحی جنوبی اروپا و شمال آفریقا و جنوب غربی آسیا پراکنده اند؛
زله .
شناخته شده و در نواحی جنوبی اروپا و شمال آفریقا و جنوب غربی آسیا پراکنده اند؛
زله .