سفری
The entry is a dictionary list for the word سفری
سفری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ فَ ] (ص نسبی) سفرکننده.
مسافر:
منزل تست جهان ای سفری جان عزیز
سفرت سوی سرائیست که آن جای بقاست.
ناصرخسرو.
مرد سفری ز لطف رایش
چون سایه فتاد زیر پایش.نظامی.
مثال اسب و الاغند مردم سفری
نه چشم بسته و ...
مسافر:
منزل تست جهان ای سفری جان عزیز
سفرت سوی سرائیست که آن جای بقاست.
ناصرخسرو.
مرد سفری ز لطف رایش
چون سایه فتاد زیر پایش.نظامی.
مثال اسب و الاغند مردم سفری
نه چشم بسته و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(سَ فَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - لوازم سفر. 2 - مسافر. 3 - شاعرانی که در لشکر -
کشی ها پادشاه را همراهی می کردند.
کشی ها پادشاه را همراهی می کردند.