سربست
The entry is a dictionary list for the word سربست
سربست Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ بَ ] (ن مف مرکب) سربسته.
سرپوشیده. که سر آن نهاده باشند:
پژوهندهٔ خاک سربست من
نهد تهمت نیست بر هست من.نظامی.
هرچه دارد در خم سربست گردون از من است
می به حکمت میخورم جای فلاطون از من ...
سرپوشیده. که سر آن نهاده باشند:
پژوهندهٔ خاک سربست من
نهد تهمت نیست بر هست من.نظامی.
هرچه دارد در خم سربست گردون از من است
می به حکمت میخورم جای فلاطون از من ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
همایجان بخش اردل شهرستان شیراز.
دارای ۲۱۲ تن سکنه. آب آن از رودخانهٔ
شش پیر. محصول آن غلات، برنج و حبوب
است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۷).
همایجان بخش اردل شهرستان شیراز.
دارای ۲۱۲ تن سکنه. آب آن از رودخانهٔ
شش پیر. محصول آن غلات، برنج و حبوب
است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان
زیر راه بخش برازجان شهرستان بوشهر.
دارای ۱۴۱ تن سکنه. آب آن از رودخانهٔ
دالکی. محصولش خرما است. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ج ۷).
زیر راه بخش برازجان شهرستان بوشهر.
دارای ۱۴۱ تن سکنه. آب آن از رودخانهٔ
دالکی. محصولش خرما است. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ج ۷).