سالم
The entry is a dictionary list for the word سالم
سالم Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
esen; gürbüz; sağ; sağlıklı; salim; selim; sıhhatli
Arapça - Türkçe sözlük
سالِم
1. sağlıklı
Anlamı: sağlam, esen, sıhhatli
2. sıhhatli
Anlamı: sağlıklı
3. salim
Anlamı: esen, sağlam
4. gürbüz
Anlamı: sağlam, güçlü ve iyi gelişmiş
5. selim
Anlamı: doğru, dürüst, kusursuz
6. esen
Anlamı: hiçbir hastalığı olmayan
7. sağ
Anlamı: sağlam, esen
Farsça - Türkçe sözlük
sağlam, sağlıklı
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
سالمَ يسالم، مُسالَمةً وسِلاَمًا، فهو مُسالِم، والمفعول مُسالَم
• سالَم زميلَه: صالحه "سالَم خصمَه بعد عداء دام سنوات- شخص مُسالم- من حقوق جارك عليك أن تُسالِمه".
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
سالِم [مفرد]: اسم فاعل من سلِمَ/ سلِمَ لـ/ سلِمَ من.
• جمعٌ سالمٌ: (نح) جمع يصاغ من المفرد بإضافة لاحقة، ويكون جمعًا مذكّرًا سالمًا بإضافة واو ونون أو ياء ونون على مفرده، مثل: مسلمون ومسلمين، وجمعًا مؤنّثًا سالمًا بإضافة ألف وتاء على مفرده، مثل: مسلمات.
• الفعل السَّالم: (نح) ما خلت حروفه الأصليّة من العلّة والهمز والتَّضعيف.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (ع ص) بی گزند و درست. (منتهی
الارب). درست. درواخ. (فرهنگ اسدی
نخجوانی). بی عیب. صحیح. بی علت. (ناظم
الاطباء). || نزد پزشکان سالم بمعنی
صحیح باشد. (التعریفات). تندرست و
سلامت. (ناظم الاطباء).
...
الارب). درست. درواخ. (فرهنگ اسدی
نخجوانی). بی عیب. صحیح. بی علت. (ناظم
الاطباء). || نزد پزشکان سالم بمعنی
صحیح باشد. (التعریفات). تندرست و
سلامت. (ناظم الاطباء).
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) اسمش میرزامحمدعلی از
احفاد مرحوم خلیفه سلطان اسحاق. جوان
مهربان صاحب هوشی است و ببعضی
کمالات موصوف است و در جوانی در بغداد
بطاعون درگذشت. از اوست :
وقت دل خوش که بکوی تو خبرداشت ز کار
که ...
احفاد مرحوم خلیفه سلطان اسحاق. جوان
مهربان صاحب هوشی است و ببعضی
کمالات موصوف است و در جوانی در بغداد
بطاعون درگذشت. از اوست :
وقت دل خوش که بکوی تو خبرداشت ز کار
که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) اسمش عبدالغفار از مردم
مدینة المؤمنین کاشان است. زیاده بر این از
حالش خبری معلوم نشد این رباعی از
فکرهای او است:
یک لحظه غم تو بیوفایی نکند
با غیر دل من آشنایی نکند
غم با دل خون گرفته عهدی ...
مدینة المؤمنین کاشان است. زیاده بر این از
حالش خبری معلوم نشد این رباعی از
فکرهای او است:
یک لحظه غم تو بیوفایی نکند
با غیر دل من آشنایی نکند
غم با دل خون گرفته عهدی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) مکنی به ابوالعلاء کاتب
هشام بن عبدالملک و او داماد عبدالحمید بود
یکی از فصحاء بلغاء و از نقله است و بعض
رسائل ارسطو را به اسکندر او نقل کرده است
و بعضی را هم دیگران ...
هشام بن عبدالملک و او داماد عبدالحمید بود
یکی از فصحاء بلغاء و از نقله است و بعض
رسائل ارسطو را به اسکندر او نقل کرده است
و بعضی را هم دیگران ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) مکنی به ابویونس. محدث
است و عثمان بن عمر از او روایت کند.
است و عثمان بن عمر از او روایت کند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) شهری است به اندلس از
توابع باروشه نهرها و درختان بسیار دارد.
چون طارق اندلس را فتح کرد آن شهر را
خراب یافت و در حکومت مسلمانان آبادان
گشت و اکنون در دست فرنگان است. (از
معجم البلدان).
توابع باروشه نهرها و درختان بسیار دارد.
چون طارق اندلس را فتح کرد آن شهر را
خراب یافت و در حکومت مسلمانان آبادان
گشت و اکنون در دست فرنگان است. (از
معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) شهری است از ایالت هند
(جمهوری مدرس) دارای ۵۹۰۰۰ تن سکنه
است. تجارت آن مهم و قابل اهمیت است.
(جمهوری مدرس) دارای ۵۹۰۰۰ تن سکنه
است. تجارت آن مهم و قابل اهمیت است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) شهری است از ایالت
متحدهٔ آمریکا (ماساچوست) دارای
۴۲۰۰۰ تن سکنه است. بندری است در کنار
آتلانتیک، پایتخت ارگون .
متحدهٔ آمریکا (ماساچوست) دارای
۴۲۰۰۰ تن سکنه است. بندری است در کنار
آتلانتیک، پایتخت ارگون .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن ابی امیة مولی عمربن
عبیداللََّه. محدث است و از او مالک و ثوری و
ابن عینیة روایت کنند. رجوع به ابوالنضر
شود.
عبیداللََّه. محدث است و از او مالک و ثوری و
ابن عینیة روایت کنند. رجوع به ابوالنضر
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن ابی الجعد. از محدثان
است. او از ابی الدردا و عبداللََّه بن عبدالرحمن
از او نقل حدیث کنند. وی در سال ۱۱۰ هـ . ق.
درگذشت. (عیون الاخبار ج ۲ ص ۳۳۱). و
رجوع به حبیب ...
است. او از ابی الدردا و عبداللََّه بن عبدالرحمن
از او نقل حدیث کنند. وی در سال ۱۱۰ هـ . ق.
درگذشت. (عیون الاخبار ج ۲ ص ۳۳۱). و
رجوع به حبیب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن ابی حفصه تابعی و
محدث است. رجوع به عیون الاخبار ج ۱
ص ۳۲۷ و به ابویونس در همین لغت نامه
شود.
محدث است. رجوع به عیون الاخبار ج ۱
ص ۳۲۷ و به ابویونس در همین لغت نامه
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن ابی سالم سفیان بن هانی
الجیشانی المصری. وی از پدر خود و از ابن
عمرو روایت کند. عبداللََّه و یزیدبن ابی حبیب
از او روایت کرده اند. ابن حبان او را ثقه
دانسته است. ...
الجیشانی المصری. وی از پدر خود و از ابن
عمرو روایت کند. عبداللََّه و یزیدبن ابی حبیب
از او روایت کرده اند. ابن حبان او را ثقه
دانسته است. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن احمدبن سالم بن ابی صفر
التمیمی معروف به منتخب النحوی العروضی
البغدادی. صاحب البغیه گوید: یاقوت صاحب
معجم البلدان بر وی حدیث خوانده و او در
ادب معروفیتی خاص داشت و در عروض
متفرد بود. او ...
التمیمی معروف به منتخب النحوی العروضی
البغدادی. صاحب البغیه گوید: یاقوت صاحب
معجم البلدان بر وی حدیث خوانده و او در
ادب معروفیتی خاص داشت و در عروض
متفرد بود. او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) (۹۹۵ -۱۰۴۶ هـ . ق.) ابن
احمدبن شیخان. از متصوفان فاضل، از مردم
مکه است. او راست: «بلغة المرید» در
تصوف، و «تمشیة اهل الیقین» و «الاخبار و
الانباء بشعاری ذوی القربی الالباء». (الاعلام ...
احمدبن شیخان. از متصوفان فاضل، از مردم
مکه است. او راست: «بلغة المرید» در
تصوف، و «تمشیة اهل الیقین» و «الاخبار و
الانباء بشعاری ذوی القربی الالباء». (الاعلام ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن ادریس بن احمدبن محمد
الحبوضی، فرمانروای ظفار (در یمن). او
آخرین از سلسلهٔ حبوضیان است. پس از او
مملکت ظفار به آل علی بن رسول الغسانی
منتقل شد. مردی عاقل و بلندنظر بود و با
رضامندی مردم حضرموت ...
الحبوضی، فرمانروای ظفار (در یمن). او
آخرین از سلسلهٔ حبوضیان است. پس از او
مملکت ظفار به آل علی بن رسول الغسانی
منتقل شد. مردی عاقل و بلندنظر بود و با
رضامندی مردم حضرموت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن الاحوزالمازنی. قاتل
جهم بن الصفوان ترمذی در آخر سلطنت
بنی امیه. رجوع به عیون الاخبار ج ۲ ص
۱۳۶ و ضحی الاسلام جزء ثالث ص ۱۶۲
شود.
جهم بن الصفوان ترمذی در آخر سلطنت
بنی امیه. رجوع به عیون الاخبار ج ۲ ص
۱۳۶ و ضحی الاسلام جزء ثالث ص ۱۶۲
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن بدران بن علی المصری
المازنی امامی ملقب به معین الدین یا معزالدین
و مکنی به ابوالحسن. وی عالم، فاضل و فقیه
و جلیل بود و فتاوی او در باب مواریث فقه
منقول است او ...
المازنی امامی ملقب به معین الدین یا معزالدین
و مکنی به ابوالحسن. وی عالم، فاضل و فقیه
و جلیل بود و فتاوی او در باب مواریث فقه
منقول است او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن دارة. وی سالم بن مسافر
است و دارة نام مادر اوست که زنی از بنی اسد
است وی را از آن جهت دارة نامیده اند که در
زیبایی دارة القمر را ماند. سالم از فرزندان
عبداللََّه بن ...
است و دارة نام مادر اوست که زنی از بنی اسد
است وی را از آن جهت دارة نامیده اند که در
زیبایی دارة القمر را ماند. سالم از فرزندان
عبداللََّه بن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن رافع الخزاعی. مرزبانی
نام او را در معجم الشعراء آورده است و گوید
وی از مخضرمین است و شعری برای
پیغمبر(ص) خوانده است. (الاصابة ج ۳ و ۴
ص ۵۴).
نام او را در معجم الشعراء آورده است و گوید
وی از مخضرمین است و شعری برای
پیغمبر(ص) خوانده است. (الاصابة ج ۳ و ۴
ص ۵۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن سبلان ابوعبداللََّه، از
محدثان و تابعی است. رجوع به ابوعبداللََّه
شود.
محدثان و تابعی است. رجوع به ابوعبداللََّه
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن سمیرالخضری الشافعی
او راست: سفینة النجاة (فی اصول الدین و
الفقه). (معجم المطبوعات).
او راست: سفینة النجاة (فی اصول الدین و
الفقه). (معجم المطبوعات).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن سید احمدبن شیخان بن
علی مولی الدولة الحسینی بسال ۸۶۴ هـ . ق.
فوت کرده است. او راست: کتاب شق الجیب
فی معرفة اهل الشهادة و الغیب. رجوع به
کشف الظنون ج ۲ ص ۱۰۵۸ ...
علی مولی الدولة الحسینی بسال ۸۶۴ هـ . ق.
فوت کرده است. او راست: کتاب شق الجیب
فی معرفة اهل الشهادة و الغیب. رجوع به
کشف الظنون ج ۲ ص ۱۰۵۸ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن عبدالاعلی. از محدثان
است و از نافع حدیث نقل میکند.
(عیون الاخبار ج ۱ ص ۳۰۲).
است و از نافع حدیث نقل میکند.
(عیون الاخبار ج ۱ ص ۳۰۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن عبداللََّه بن عمربن
الخطاب القرشی العدوی. یکی از فقهای
هفتگانه مدینه و از سادات و تابعان و علما و
ثقات آنها بوده و در مدینه وفات یافته است.
(زرکلی ج ۱ ص ۳۵۴). مادر وی یکی ...
الخطاب القرشی العدوی. یکی از فقهای
هفتگانه مدینه و از سادات و تابعان و علما و
ثقات آنها بوده و در مدینه وفات یافته است.
(زرکلی ج ۱ ص ۳۵۴). مادر وی یکی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابن عبداللََّه الهروی. بسال
۴۳۳ هـ . ق. در گذشت. او راست: کتاب اللمعة
فی الرد علی اهل الزیغ و البدعة. (کشف
الظنون ص ۱۵۶۵).
۴۳۳ هـ . ق. در گذشت. او راست: کتاب اللمعة
فی الرد علی اهل الزیغ و البدعة. (کشف
الظنون ص ۱۵۶۵).