زهراء
The entry is a dictionary list for the word زهراء
زهراء Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (ع ص، اِ) گاو مادهٔ دشتی.
(آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). || زن درخشان روی.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
زن سپیدروی. || ابر سپید در آخر روز.
(منتهی الارب) ...
(آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). || زن درخشان روی.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
زن سپیدروی. || ابر سپید در آخر روز.
(منتهی الارب) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) زهرا. لقب حضرت فاطمه
رضی اللََّه عنها لکرمها و صفائها. (از منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). فاطمة الزهراء، زوجهٔ
امام علی. (از اقرب الموارد). لقب حضرت
فاطمه رضی اللََّه عنها از آنکه آن حضرت
سپیدپوست بودند، مأخوذ ...
رضی اللََّه عنها لکرمها و صفائها. (از منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). فاطمة الزهراء، زوجهٔ
امام علی. (از اقرب الموارد). لقب حضرت
فاطمه رضی اللََّه عنها از آنکه آن حضرت
سپیدپوست بودند، مأخوذ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) شهری است به مغرب .
(منتهی الارب) (آنندراج). شهری در اندلس
که عبدالرحمن سوم و جانشینان وی آنرا بنا
کردند و آن در انقلاب بربر (۱۰۱۰ م.) خراب
شد. (فرهنگ فارسی معین). سرایه ای است از
عجائب ابنیهٔ ...
(منتهی الارب) (آنندراج). شهری در اندلس
که عبدالرحمن سوم و جانشینان وی آنرا بنا
کردند و آن در انقلاب بربر (۱۰۱۰ م.) خراب
شد. (فرهنگ فارسی معین). سرایه ای است از
عجائب ابنیهٔ ...