زنده
The entry is a dictionary list for the word زنده
زنده Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
diri, canlı
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ دَ / دِ ] (اِ) آهن چخماق و آتش زنه
را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
زند. (فرهنگ جهانگیری). || (ص)
هولناک. مخوف. مهیب. || بی کران.
بی پایان. بی اندازه. (از ناظم ...
را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
زند. (فرهنگ جهانگیری). || (ص)
هولناک. مخوف. مهیب. || بی کران.
بی پایان. بی اندازه. (از ناظم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زِ دَ / دِ ] (ص) زندگی. حیات. (برهان)
(ناظم الاطباء). || معروف است و آنرا به
تازی حی خوانند. (فرهنگ جهانگیری).
جاندار. (آنندراج). صاحب جان که آنرا به
عربی حی گویند و مشتق از آن است ...
(ناظم الاطباء). || معروف است و آنرا به
تازی حی خوانند. (فرهنگ جهانگیری).
جاندار. (آنندراج). صاحب جان که آنرا به
عربی حی گویند و مشتق از آن است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زِ دَ / دِ ] (اِخ) نام پهلوانی بوده تورانی،
وزیر سهراب بن رستم که رستم زال او را به
یک مشت کشت و او را زنده رزم هم
می گفته اند. (برهان) (ناظم الاطباء) (از
شرفنامهٔ منیری).
وزیر سهراب بن رستم که رستم زال او را به
یک مشت کشت و او را زنده رزم هم
می گفته اند. (برهان) (ناظم الاطباء) (از
شرفنامهٔ منیری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زِ دَ / دِ ] (اِخ) لقب شیخ احمد جامی
قدس سره السامی که او را زنده پیل
می نامیده اند. (انجمن آرا). رجوع به زنده پیل
شود.
قدس سره السامی که او را زنده پیل
می نامیده اند. (انجمن آرا). رجوع به زنده پیل
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زِ دَ / دِ ] (اِخ) نام رودخانه ای است در
صفاهان که به زنده رود اشتهار دارد. (برهان).
نام رودخانهٔ اسپاهان است و آن را به زنده رود
اشتهار نموده اند. (فرهنگ جهانگیری). رود
سپاهان است. (انجمن آرا). یکی از نامهای ...
صفاهان که به زنده رود اشتهار دارد. (برهان).
نام رودخانهٔ اسپاهان است و آن را به زنده رود
اشتهار نموده اند. (فرهنگ جهانگیری). رود
سپاهان است. (انجمن آرا). یکی از نامهای ...
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
aktualny; baczny; bystry; mieszkać; nowy; prędki; prędko; rześki; skory; szybki; szybko; świeży; zwinny; żwawy; żyć; żywy