رهنما
The entry is a dictionary list for the word رهنما
رهنما Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ نُ / نِ / نَ ] (نف مرکب) راه نما.
رهنمون. رهبر. ره نمای. ره نماینده. (یادداشت
مؤلف). دلیل و هادی و نمایندهٔ راه و مرشد.
(ناظم الاطباء). رهبر و هادی و دلیل.
(آنندراج):
خیال تو همه شب ره ...
رهنمون. رهبر. ره نمای. ره نماینده. (یادداشت
مؤلف). دلیل و هادی و نمایندهٔ راه و مرشد.
(ناظم الاطباء). رهبر و هادی و دلیل.
(آنندراج):
خیال تو همه شب ره ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ نُ / نِ / نَ ] (اِخ) غلامحسین بن
محمد. دانشمند مشهور عصر حاضر و
متخصص در فنون ریاضی (تولد در شیراز
۱۲۹۹ هـ . ق. وفات در تهران ۱۳۶۵ هـ . ق. /
۱۳۲۵ هـ .ش.). پدر غلامحسین، میرزا ...
محمد. دانشمند مشهور عصر حاضر و
متخصص در فنون ریاضی (تولد در شیراز
۱۲۹۹ هـ . ق. وفات در تهران ۱۳۶۵ هـ . ق. /
۱۳۲۵ هـ .ش.). پدر غلامحسین، میرزا ...