روغن
The entry is a dictionary list for the word روغن
روغن Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
yağ, sıvı yağ
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رُو غَ ] (اِ) هر مادهٔ دسم و
چربی که در حرارت متعارفی میعان داشته
باشد خواه حیوانی بود مانند روغن گوسپند و
گاو و جز آن و یا نباتی مانند روغن بادام و
زیتون و کرچک و جزء ...
چربی که در حرارت متعارفی میعان داشته
باشد خواه حیوانی بود مانند روغن گوسپند و
گاو و جز آن و یا نباتی مانند روغن بادام و
زیتون و کرچک و جزء ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(رُ غَ) [ په . ] (اِ.) 1 - ماده ای چرب که از شیر، دنبه یا پیه گاو و گوسفند یا از
گیاهان روغنی می گیرند. 2 - مایع چربی که از سه گروه اساسی تشکیل می شود: روغن چرب
ثابت ، روغن کانی و روغن اسانس . ؛ ~ ریخته را نذر امامزاده کردن مال از دست رفته
را به کسی بخشیدن .
گیاهان روغنی می گیرند. 2 - مایع چربی که از سه گروه اساسی تشکیل می شود: روغن چرب
ثابت ، روغن کانی و روغن اسانس . ؛ ~ ریخته را نذر امامزاده کردن مال از دست رفته
را به کسی بخشیدن .
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
masło; maź; natłuszczać; okrasa; posmarować; smalec; smar; smarować; tłuszcz; tłusty