راست
The entry is a dictionary list for the word راست
راست Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
sağ
Farsça - Türkçe sözlük
doğru
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص) مستقیم. بی انحراف.
بی اعوجاج. (ناظم الاطباء). مقابل کج.
(آنندراج) (برهان) (ناظم الاطباء):
راهی کو راست است بگزین ای دوست
دور شو از راه بی کرانه و ترفنج.رودکی.
منش باید از مرد چون سرو راست
اگر برز و بالا ندارد رواست.ابوشکور.
تیز ...
بی اعوجاج. (ناظم الاطباء). مقابل کج.
(آنندراج) (برهان) (ناظم الاطباء):
راهی کو راست است بگزین ای دوست
دور شو از راه بی کرانه و ترفنج.رودکی.
منش باید از مرد چون سرو راست
اگر برز و بالا ندارد رواست.ابوشکور.
تیز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] 1 - (ص .) بی انحراف ، مستقیم . 2 - سالم ، بی عیب . 3 - صواب ، درست . 4
- (ق .) درست ، دقیقاً. 5 - (اِ.)مقابل چپ . 6 - (اِ.) اصطلاحی است سیاسی که به
افراد محافظه کار مخالف با هرگونه دگرگونی و تحولات انقلابی اطلاق می شود این
اصطلاح ب رگرفته از انقلاب فرانسه است که در مجمع ملی آن محافظه کارها در سمت راست
مجلس می نشستند. ؛~ و ریس آماده و فراهم .
- (ق .) درست ، دقیقاً. 5 - (اِ.)مقابل چپ . 6 - (اِ.) اصطلاحی است سیاسی که به
افراد محافظه کار مخالف با هرگونه دگرگونی و تحولات انقلابی اطلاق می شود این
اصطلاح ب رگرفته از انقلاب فرانسه است که در مجمع ملی آن محافظه کارها در سمت راست
مجلس می نشستند. ؛~ و ریس آماده و فراهم .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
پنجگاه (پَ)(اِمر.)یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است و آن از لحاظ مقام با ماهور
اختلافی ندارد. معمولاً راست پنجگاه را در تار در مایة «وفا» و در ویولن در مایة
«سل » یا «لا» می نوازند.
اختلافی ندارد. معمولاً راست پنجگاه را در تار در مایة «وفا» و در ویولن در مایة
«سل » یا «لا» می نوازند.
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
onqa(izah: doğru.
sözü onqa, yüzü tonqa. (onqa: doğru ). (tonqa: gobud))
sözü onqa, yüzü tonqa. (onqa: doğru ). (tonqa: gobud))
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
bezpośredni; bezpośrednio; bolec; budować; czysty; dobry; dobrze; dokładnie; gładki; odpowiedni; pionowo; pionowy; prawdomówny; prawdziwy; prawidłowy; prawo; prawy; prosto; prostoduszny; prostolinijny; prosty; racja; rygiel; rzetelny; słusznie; słuszność; słuszny; stawiać; stosowny; strzała; sworzeń; szczery; tępy; trafny; ucieczka; uczciwy; właściwy; wprost; wyprostować; wznieść; wznosić; zasuwa; zbudować; całość; doprawdy; integralność; nienaruszalność; prawda; prawdomówność; prawdziwość; prawość; prostota; rzeczywiście; szczerość; uczciwość; wiarygodność; wierność