دیش
The entry is a dictionary list for the word دیش
دیش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِمص) دهش. || در دو شعر ذیل از رودکی دیش مرکب است از (دی MMM ده +ش ضمیر مفعولی) به معنی بده او را. می دهش. (لغت نامهٔ اسدی ص ۲۲۲). دِهَش :
خویش بیگانه گردد ...
خویش بیگانه گردد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) لهجه ای است در کلمهٔ دیک در نزد کسانی که کاف را قلب به شین کنند. (از تاج العروس). خروس. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) الدیش. از بطن هون الدیش اند و ایشان معروف به بنوالدیش بن ملیح بن الهون باشند و قبیلهٔ عضد والدیش را قارة گویند. ابو عبید گوید وجه تسمیهٔ ایشان به قارة بدان سبب است که
شداخ لیثی خواست ...
شداخ لیثی خواست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِخ) صورتی دیگر از دیش بن الهون بن خزیمةبن مدرکة یکی از قارة است. (از تاج العروس). رجوع به دیش شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ده کوچکی است از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت با ۲۰ تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۸).