دستی
The entry is a dictionary list for the word دستی
دستی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (ص نسبی، اِ) منسوب به دست.
مربوط به دست.
- صنایع دستی؛ صنایعی که حاصل دست
باشد.
- کار دستی؛ کار که تهیهٔ آن با چرخ نباشد.
عمل یدی. کاری که با دست ...
مربوط به دست.
- صنایع دستی؛ صنایعی که حاصل دست
باشد.
- کار دستی؛ کار که تهیهٔ آن با چرخ نباشد.
عمل یدی. کاری که با دست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(دَ) [ معر. ] (ص نسب .) = دستیج : 1 - منسوب به دست ، مربوط به دست . 2 - ظرفی که
با دست می توان برداشت و استفاده کرد. 3 - دستینه ، دست برنجن . دستی و پشت دستی :
در جایی که مخاطب را در صفتی و منقبتی ممتاز یابند گویند و مراد آن است که پیش تو
پشت دست بر زمین گذاشتیم (بدین وسیله غایت عجز خود را نمایند).
با دست می توان برداشت و استفاده کرد. 3 - دستینه ، دست برنجن . دستی و پشت دستی :
در جایی که مخاطب را در صفتی و منقبتی ممتاز یابند گویند و مراد آن است که پیش تو
پشت دست بر زمین گذاشتیم (بدین وسیله غایت عجز خود را نمایند).