درون
The entry is a dictionary list for the word درون
درون Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِ) اندرون. (برهان). مقابل
بیرون، اندرون مزیدعلیه آن. (آنندراج). ضد
برون. (انجمن آرا). در میان. (غیاث). تو.
توی. جوف. باطن. بطن. داخل. شکم. در
شکم. دل. در دل. میان. میانه. مقابل ظاهر و
بیرون. (یادداشت مرحوم دهخدا). در داخل.
(ناظم الاطباء). ...
بیرون، اندرون مزیدعلیه آن. (آنندراج). ضد
برون. (انجمن آرا). در میان. (غیاث). تو.
توی. جوف. باطن. بطن. داخل. شکم. در
شکم. دل. در دل. میان. میانه. مقابل ظاهر و
بیرون. (یادداشت مرحوم دهخدا). در داخل.
(ناظم الاطباء). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (اِ) پیمانهٔ غله. (برهان) (انجمن
آرا) (آنندراج) (جهانگیری).
آرا) (آنندراج) (جهانگیری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) دعایی باشد که مغان در ستایش
خدای تعالی و آذر خوانند و بر خوردنیها
بدمند و بعد از آن بخورند، و هر چیز که بر آن
درون خوانده و دمیده باشند گویند یشته شده
و هر چیز نخوانده باشند ...
خدای تعالی و آذر خوانند و بر خوردنیها
بدمند و بعد از آن بخورند، و هر چیز که بر آن
درون خوانده و دمیده باشند گویند یشته شده
و هر چیز نخوانده باشند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِخ) نام شهری است در خراسان
مابین مرو و نسا که آنها نیز دو شهراند.
(برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (جهانگیری).
نام این شهر در معجم البلدان و حدود العالم
نیامده اما در ذیل عالم آرای عباسی یاد شده.
(از ...
مابین مرو و نسا که آنها نیز دو شهراند.
(برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (جهانگیری).
نام این شهر در معجم البلدان و حدود العالم
نیامده اما در ذیل عالم آرای عباسی یاد شده.
(از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) قریه ای است از دیههای
رستاق کوزدر. (تاریخ قم ص ۱۱۹ و ۱۴۱).
رستاق کوزدر. (تاریخ قم ص ۱۱۹ و ۱۴۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) (اِ.) دعایی که زردشتیان خوانند و بر خوردنی ها دمند و سپس خورند.