درحال
The entry is a dictionary list for the word درحال
درحال Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (ق مرکب) فی الفور. فی الحال.
(آنندراج). فوراً. فی الوقت. فی وقته.
بی درنگ. اندرزمان. (یادداشت مرحوم
دهخدا). همان دم. همان ساعت. درحین.
همان لحظه. (ناظم الاطباء). دردم. درساعت.
دروقت : درحال فرمود که مال ضمان از با
کالنجار ...
(آنندراج). فوراً. فی الوقت. فی وقته.
بی درنگ. اندرزمان. (یادداشت مرحوم
دهخدا). همان دم. همان ساعت. درحین.
همان لحظه. (ناظم الاطباء). دردم. درساعت.
دروقت : درحال فرمود که مال ضمان از با
کالنجار ...