خواب
The entry is a dictionary list for the word خواب
خواب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
uyku; rüya, düş; uyku
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خوا / خا ] (اِ) نقیض بیداری. نوم.
حالت آسایش و راحتی که بواسطهٔ از کار
بازآمدن حواس ظاهره و فقدان حس در
انسان و سایر حیوانات بروز می کند. (ناظم
الاطباء). واگذاشتن نفس استعمال حواس را
به واگذاشتی طبیعی. منام. حثاث. ...
حالت آسایش و راحتی که بواسطهٔ از کار
بازآمدن حواس ظاهره و فقدان حس در
انسان و سایر حیوانات بروز می کند. (ناظم
الاطباء). واگذاشتن نفس استعمال حواس را
به واگذاشتی طبیعی. منام. حثاث. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(خا) [ په . ] 1 - (اِ.) حالتی توأم با آسایش و آرامش که بر اثر از کار بازماندن
حواس ظاهر در انسان و حیوان پدید آید. 2 - (ص .) غافل ، بی خبر. 3 - جهتی که پرز،
مو یا پشم در آن به آسانی روی هم افتد. ؛ ~ خرگوشی کنایه از: غفلت و بی خبری . ؛ ~
هفت پادشاه را دیدن کنایه از: به خواب عمیق فرو رفتن .
حواس ظاهر در انسان و حیوان پدید آید. 2 - (ص .) غافل ، بی خبر. 3 - جهتی که پرز،
مو یا پشم در آن به آسانی روی هم افتد. ؛ ~ خرگوشی کنایه از: غفلت و بی خبری . ؛ ~
هفت پادشاه را دیدن کنایه از: به خواب عمیق فرو رفتن .