خمیر
The entry is a dictionary list for the word خمیر
خمیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (ع اِ) آرد آمیخته شده با آب و
برآمده و ترش شده جهت ساختن نان. (ناظم
الاطباء). عجین. آرد سرشته. (یادداشت بخط
مؤلف):
دین را طلب نکردی و دنیا ز دست شد
همچون سپوس تر نه خمیری و ...
برآمده و ترش شده جهت ساختن نان. (ناظم
الاطباء). عجین. آرد سرشته. (یادداشت بخط
مؤلف):
دین را طلب نکردی و دنیا ز دست شد
همچون سپوس تر نه خمیری و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ مْ می ] (ع ص) دائم الخمر.
کسی که همیشه شراب می خورد. (منتهی
الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از
اقرب الموارد).
کسی که همیشه شراب می خورد. (منتهی
الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از
اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ مْ می ] (اِخ) لقب یزیدبن معاویه
است : و اگرخواجه روا دارد که ازین
«اولی الامر» وقتی یزید خمیر را خواهد و
وقتی ولید پلید را خواهد. اگر من گویم که مراد
از اولی الامر علی مرتضی ...
است : و اگرخواجه روا دارد که ازین
«اولی الامر» وقتی یزید خمیر را خواهد و
وقتی ولید پلید را خواهد. اگر من گویم که مراد
از اولی الامر علی مرتضی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (اِخ) مرکز دهستان خمیر
بخش مرکزی شهرستان بندرعباس است که
دارای ۱۸۷۷ تن سکنه می باشد. آب آن از
چاه و باران و محصول آن خرما و شغل اهالی
زراعت و صید ماهی و راه آن فرعی است.
این ...
بخش مرکزی شهرستان بندرعباس است که
دارای ۱۸۷۷ تن سکنه می باشد. آب آن از
چاه و باران و محصول آن خرما و شغل اهالی
زراعت و صید ماهی و راه آن فرعی است.
این ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (اِخ) نام یکی از دهستان های
چهارگانهٔ بخش مرکزی شهرستان بندرعباس
است با هوای گرم و مرطوب. آب آن از چاه و
محصول آن خرما و شغل اهالی مکاری و
زراعت و صید ماهی است. این دهستان از
۲۶ ...
چهارگانهٔ بخش مرکزی شهرستان بندرعباس
است با هوای گرم و مرطوب. آب آن از چاه و
محصول آن خرما و شغل اهالی مکاری و
زراعت و صید ماهی است. این دهستان از
۲۶ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(خَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - هر چیز که با آب مخلوط و غلیظ شود. 2 - آرد جو یا گندم که
برای پختن نان یا شیرینی با آب آمیخته باشند.
برای پختن نان یا شیرینی با آب آمیخته باشند.