خلیفه
The entry is a dictionary list for the word خلیفه
خلیفه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ فَ ] (اِخ) نویسندهٔ عرب که نام
پدر او محمود و خود مشهور به خلیفه بک بن
محمود مصری است. او از شاگردان رفاعه
بک در مدرسهٔ زبانهای خارجه و معلم
مدارس مصری بود. او راست: ۱ ...
پدر او محمود و خود مشهور به خلیفه بک بن
محمود مصری است. او از شاگردان رفاعه
بک در مدرسهٔ زبانهای خارجه و معلم
مدارس مصری بود. او راست: ۱ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ فَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
شبانکارهٔ بخش برازجان شهرستان بوشهر،
دارای ۱۵۰۰ تن سکنه. آب آن از چاه و
محصول آن غلات و خرما و هندوانه و شغل
اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۷).
شبانکارهٔ بخش برازجان شهرستان بوشهر،
دارای ۱۵۰۰ تن سکنه. آب آن از چاه و
محصول آن غلات و خرما و هندوانه و شغل
اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ فِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد.
دارای ۱۸۰ تن سکنه. آب آن از چشمهٔ
هورین و چاه و محصول آن غلات و لبنیات و
پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری و زنان ...
کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد.
دارای ۱۸۰ تن سکنه. آب آن از چشمهٔ
هورین و چاه و محصول آن غلات و لبنیات و
پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری و زنان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ فَ ] (اِخ) ابن عبدالواحد، مکنی
به ابوعطا. از تابعان بود. (یادداشت بخط
مؤلف). رجوع به ابوعطا خلیفةبن عبدالواحد
شود.
به ابوعطا. از تابعان بود. (یادداشت بخط
مؤلف). رجوع به ابوعطا خلیفةبن عبدالواحد
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(خَ فِ) [ ع . خلیفة ] (اِ.) 1 - جانشین ، قائم مقام . 2 - پیشوای مسلمانان . ج .
خلفاء، خلائف .
خلفاء، خلائف .