حسنی
The entry is a dictionary list for the word حسنی
حسنی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ نا ] (ع ص) تأنیث احسن.
(غیاث). زن نیکو. زن نیک تر. مقابل سَوئی ََ.
فرق میان آن با حسن و حسنة این است که
حسن در جوانان اعیان گویند چنانکه حسنه
آنگاه که وصف باشد و اگر ...
(غیاث). زن نیکو. زن نیک تر. مقابل سَوئی ََ.
فرق میان آن با حسن و حسنة این است که
حسن در جوانان اعیان گویند چنانکه حسنه
آنگاه که وصف باشد و اگر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ سَ نی ی ] (ص نسبی) منسوب
به حضرت ابومحمد امام حسن بن علی بن
ابیطالب. سید حسنی مقابل سید حسینی. ج،
سادات حسنی. || منسوب به حسن بصری.
|| منسوب به ...
به حضرت ابومحمد امام حسن بن علی بن
ابیطالب. سید حسنی مقابل سید حسینی. ج،
سادات حسنی. || منسوب به حسن بصری.
|| منسوب به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ سَ ] (اِخ) ابوعبداللََّه یکی از
محدثین و اخباریان شیعه است، و از اوست:
«کتاب اخبار معاویة»، «کتاب الفضایل»،
«کتاب الکشف». (ابن الندیم).
محدثین و اخباریان شیعه است، و از اوست:
«کتاب اخبار معاویة»، «کتاب الفضایل»،
«کتاب الکشف». (ابن الندیم).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ سَ ] (اِخ) احمدبن ابیطالب.
مکنی به ابوبکر از علمای قرن چهاردهم
هجری. او راست: «روض الاخبار و نزهة
الافکار» در تاریخ کشور الجزائر تا سال
۱۳۱۸ هـ . ق. چ الجزائر ۱۹۰۱ م. (معجم
المطبوعات عربی).
مکنی به ابوبکر از علمای قرن چهاردهم
هجری. او راست: «روض الاخبار و نزهة
الافکار» در تاریخ کشور الجزائر تا سال
۱۳۱۸ هـ . ق. چ الجزائر ۱۹۰۱ م. (معجم
المطبوعات عربی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ سَ ] (اِخ) ده کوچکی است از
دهستان سعیدآباد. بخش مرکزی شهرستان
سیرجان شمال سعیدآباد سر راه سعیدآباد -
زیدآباد. جلگه. سردسیر. سکنهٔ آن ۳۰۰ تن.
زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا
غلات، میوه جات، پنبه. ...
دهستان سعیدآباد. بخش مرکزی شهرستان
سیرجان شمال سعیدآباد سر راه سعیدآباد -
زیدآباد. جلگه. سردسیر. سکنهٔ آن ۳۰۰ تن.
زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا
غلات، میوه جات، پنبه. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ ] (اِخ) قریه ای نزدیک علوی
میان راه سلطان آباد اراک و اصفهان. و گاه این
دو را با هم «عَلوی حسنی» گویند. مابین
حسین آباد و ده حق.
میان راه سلطان آباد اراک و اصفهان. و گاه این
دو را با هم «عَلوی حسنی» گویند. مابین
حسین آباد و ده حق.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ سَ ] (اِخ) چاهی نزدیک
معدن النقره است که از آن زبیده بوده است.
(معجم البلدان).
معدن النقره است که از آن زبیده بوده است.
(معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ سَ ] (اِخ) نام قصری و منسوب
به حسن بن سهل وزیر مأمون است. (معجم
البلدان).
به حسن بن سهل وزیر مأمون است. (معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(حُ نا) [ ع . ] (ص .) مؤنث «احسن ». 1 - نیکوتر. 2 - (اِ.) عاقبت نیکو. 3 - کار
نیک . 4 - رؤیت خدا. 5 - فیروزی . 6 - شهادت . ؛اسماء ~ نام های خدا که شمارة آن ها
99 است ، مانند رحیم ، کریم ، رازق و غیره .
نیک . 4 - رؤیت خدا. 5 - فیروزی . 6 - شهادت . ؛اسماء ~ نام های خدا که شمارة آن ها
99 است ، مانند رحیم ، کریم ، رازق و غیره .