حریر
The entry is a dictionary list for the word حریر
حریر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (ع اِ) ابریشم. (اختیارات بدیعی)
(تحفهٔ حکیم مؤمن) (منتهی الارب). مستخرج
از قز پس از تنقیهٔ آن و خروج کرم و آنچه از
قز گیرند پس از خبه کردن کرم در آفتاب و
جز آن. ابن ماسه گوید: ...
(تحفهٔ حکیم مؤمن) (منتهی الارب). مستخرج
از قز پس از تنقیهٔ آن و خروج کرم و آنچه از
قز گیرند پس از خبه کردن کرم در آفتاب و
جز آن. ابن ماسه گوید: ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
حومهٔ بخش کرند به قصرشیرین. دامنه و
سردسیر است و ۲۸ تن سکنهٔ مسلمان دارد.
زبانشان کردی و فارسی است. آب از سراب
محلی و محصول آن غلات، حبوبات، صیفی،
لبنیات، انگور، توتون، چغندر ...
حومهٔ بخش کرند به قصرشیرین. دامنه و
سردسیر است و ۲۸ تن سکنهٔ مسلمان دارد.
زبانشان کردی و فارسی است. آب از سراب
محلی و محصول آن غلات، حبوبات، صیفی،
لبنیات، انگور، توتون، چغندر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ رَ ] (اِخ) یکی از علمای موسیقی،
استاد اسحاق بن ابراهیم موصلی.
استاد اسحاق بن ابراهیم موصلی.