حاجی
The entry is a dictionary list for the word حاجی
حاجی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(از ع، ص، اِ) حاج. حنیف. (منتهی
الارب). آنکه فریضهٔ حج گذاشته بود:
لاجرم روی بزرگان همه سوی در اوست
حاجیند ایشان گوئی و درِ خواجه حَرم.
فرخی.
حسنک قرمطی را بر دار باید کرد و بسنگ
بباید کشت تا بار دیگر ...
الارب). آنکه فریضهٔ حج گذاشته بود:
لاجرم روی بزرگان همه سوی در اوست
حاجیند ایشان گوئی و درِ خواجه حَرم.
فرخی.
حسنک قرمطی را بر دار باید کرد و بسنگ
بباید کشت تا بار دیگر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (امیر غیاث الدین...). جد
آل مظفر است، صاحب حبیب السیر آرد:
«مبارزان معرکه اخبار در میدان احوال آل
مظفر کمیت قلم را بدین منوال جولان داده اند
که جد اعلی امیر مبارزالدین محمد که
نخستین سلاطین آل مظفر است موسوم بود
بغیاث ...
آل مظفر است، صاحب حبیب السیر آرد:
«مبارزان معرکه اخبار در میدان احوال آل
مظفر کمیت قلم را بدین منوال جولان داده اند
که جد اعلی امیر مبارزالدین محمد که
نخستین سلاطین آل مظفر است موسوم بود
بغیاث ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (امیر...) نوهٔ امیر مظفر،
سرسلسلهٔ مظفریان، و خواهرزادهٔ
امیرمبارزالدین نخستین پادشاه این خانواده
است. «و از امیر مظفر پسری ماند و دختری.
دختر را به برادرزادهٔ خود امیر بدرالدین
ابوبکر داده بود که از او شاه سلطان و امیر
حاجی در وجود ...
سرسلسلهٔ مظفریان، و خواهرزادهٔ
امیرمبارزالدین نخستین پادشاه این خانواده
است. «و از امیر مظفر پسری ماند و دختری.
دختر را به برادرزادهٔ خود امیر بدرالدین
ابوبکر داده بود که از او شاه سلطان و امیر
حاجی در وجود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (امیر... سیف الدین).. «چون
این خبر به امیرزاده میرانشاه که در کنار آب
مرغاب بود رسید آتش خشمش اشتعال یافته
امیر حاجی سیف الدین و امیر اقبوغا را با
فوجی از سپاه ظفر انتما برسم منغلا روانهٔ
هرات گردانیده خود ...
این خبر به امیرزاده میرانشاه که در کنار آب
مرغاب بود رسید آتش خشمش اشتعال یافته
امیر حاجی سیف الدین و امیر اقبوغا را با
فوجی از سپاه ظفر انتما برسم منغلا روانهٔ
هرات گردانیده خود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (امیر جلال الدین ...) ابن
تاج الدین علی شیروانی وزیر موسی خان بن
علی بایدو، (که از شوال تا ۱۴ ذی الحجه سنهٔ
۷۳۶ هـ . ق. سلطنت کرده است،) این پادشاه و
وزیر قدرت مطیع ساختن امرای بزرگ را
نداشتند. ...
تاج الدین علی شیروانی وزیر موسی خان بن
علی بایدو، (که از شوال تا ۱۴ ذی الحجه سنهٔ
۷۳۶ هـ . ق. سلطنت کرده است،) این پادشاه و
وزیر قدرت مطیع ساختن امرای بزرگ را
نداشتند. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (ملک صالح). صاحب
قاموس الاعلام ترکی گوید بیست و چهارمین
تن از حکام ترک مصر و آخرین آنان، او پس
از مرگ علی، معروف بملک منصور، در ۷۸۳
هـ . ق. جلوس کرد و بعلت حداثت سن اتابک
او ...
قاموس الاعلام ترکی گوید بیست و چهارمین
تن از حکام ترک مصر و آخرین آنان، او پس
از مرگ علی، معروف بملک منصور، در ۷۸۳
هـ . ق. جلوس کرد و بعلت حداثت سن اتابک
او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) یا حاج (ملک) مظفر. صاحب
قاموس الاعلام ترکی گوید از سلسلهٔ غلامان
ترک و هیجدهمین آنان که در مصر حکومت
رانده اند پسر ملک ناصرالدین محمدبن
قلاوون، او پس از برادر خود ملک کامل
شعبان بر مسند حکمرانی ...
قاموس الاعلام ترکی گوید از سلسلهٔ غلامان
ترک و هیجدهمین آنان که در مصر حکومت
رانده اند پسر ملک ناصرالدین محمدبن
قلاوون، او پس از برادر خود ملک کامل
شعبان بر مسند حکمرانی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ازع . ] (ص نسب .) کسی که در مکه مراسم حج به جا آورد.نک حاج . مؤنث آن حاجیه .
؛~ مکه (عا.) در مورد کسی گویند که به جایی می رود و تا دیری باز - نمی گردد.
؛~ مکه (عا.) در مورد کسی گویند که به جایی می رود و تا دیری باز - نمی گردد.