چشم
The entry is a dictionary list for the word چشم
چشم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
göz
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ چَ / چِ ] (اِ) معروفست که عرب «عین» گویند. (برهان). ترجمهٔ عین. (آنندراج).آن جزء از بدن انسان و حیوان که بر بالای آن ابرو جا گرفته و آلت دیدنست. (فرهنگ نظام). عضو آلی
مدرک رنگها. عین و ...
مدرک رنگها. عین و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ چَ / چِ شُ ] (اِ) دانهٔ سیاهی باشد لغزنده که آنرا در داروهای چشم بکار برند و چون بپزند و خشک سازند بعد از آن صلایه کرده بر هر جراحت که پاشند نیک شود، خصوصاً بر جرحت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ چِ شُ ] (اِخ) دهی از دهستان کاهبخش داورزن شهرستان سبزوار که ۴۰هزارگزی جنوب خاوری داورزن و ۲۲هزارگزی جنوب راه شوسهٔ عمومی سبزوار واقع است. جلگه و
معتدل است و ۷۹۲ تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، ...
معتدل است و ۷۹۲ تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(چَ یا چِ) [ په . ] (اِ.) 1 - عضو بینایی در انسان و حیوان ، دیده . 2 - نگاه ،
نظر. 3 - (عا.) معمولاً هنگام قبول کاری یا خواهش شخصی بر زبان می آورند.
نظر. 3 - (عا.) معمولاً هنگام قبول کاری یا خواهش شخصی بر زبان می آورند.