چاره
The entry is a dictionary list for the word چاره
چاره Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
çare
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رِ ] (اِ) علاج. (برهان) (آنندراج) (غیاث) (انجمن آرا). معالجه. مداوا. درمان.
دارو. دفع. رفع. عَندَد. وعی. (منتهی
الارب):
بیلفغده باید کنون چاره نیست
بیلفنجم و چارهٔ من یکی است.ابوشکور.
گفتا مرا چه چاره که آرام هیچ نیست ...
دارو. دفع. رفع. عَندَد. وعی. (منتهی
الارب):
بیلفغده باید کنون چاره نیست
بیلفنجم و چارهٔ من یکی است.ابوشکور.
گفتا مرا چه چاره که آرام هیچ نیست ...