جید
The entry is a dictionary list for the word جید
جید Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ یَ ] (ع اِمص) درازی گردن و
نیکویی آن. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). و فعل آن از سَمِعَ است. (منتهی
الارب). درازی و باریکی گردن. (آنندراج).
|| (مص) دراز شدن و نیکو شدن و دقیق ...
نیکویی آن. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). و فعل آن از سَمِعَ است. (منتهی
الارب). درازی و باریکی گردن. (آنندراج).
|| (مص) دراز شدن و نیکو شدن و دقیق ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص، اِ) جِ جیداء و جیدانه. (منتهی
الارب). رجوع به آن دو کلمه شود. || (اِ) گردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج،
اجیاد، جیود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
|| شاماکچه. (منتهی الارب). ...
الارب). رجوع به آن دو کلمه شود. || (اِ) گردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج،
اجیاد، جیود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
|| شاماکچه. (منتهی الارب). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ یْ یِ ] (ع ص) نیکو. ضد رَدیّ. ج،
جیاد. جج، جیادات. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد).
جیاد. جج، جیادات. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) دهی از بخش نمین
شهرستان اردبیل. کوهستانی، معتدل. سکنهٔ
آن ۶۰۰ تن. آب آن از رودخانه و محصول آن
غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است.
راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ج ۴).
شهرستان اردبیل. کوهستانی، معتدل. سکنهٔ
آن ۶۰۰ تن. آب آن از رودخانه و محصول آن
غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است.
راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ج ۴).