جوجه
The entry is a dictionary list for the word جوجه
جوجه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
civciv
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جو جَ / جِ ] (اِ)
بر وزن و معنی
جوژه است که بچهٔ ماکیان باشد. (برهان).
- مثل جوجه.
- امثال:
جوجه را آخر پائیز
می شمارند.
همیشه جوجه زیر سبد
نمی ماند.
بر وزن و معنی
جوژه است که بچهٔ ماکیان باشد. (برهان).
- مثل جوجه.
- امثال:
جوجه را آخر پائیز
می شمارند.
همیشه جوجه زیر سبد
نمی ماند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(جِ) (اِ.) 1 - نوزاد پرندگان . 2 - نوزاد مرغ خانگی . ؛~ سوخاری خوراکی که تکه های
جوجة مرغ را در آرد سوخاری می غلتانند و سپس سرخ می کنند. ؛ ~ کباب خوراکی از قطعه
های بریده شدة مرغ یا جوجه مرغ در مخلوطی از پیاز و زعفران و آب لیمو که به سیخ می
کشند و کباب می کنند. ؛~ ماشینی جوجه ای که به وسیلة ماشین جوجه کشی تولید شده است
.
جوجة مرغ را در آرد سوخاری می غلتانند و سپس سرخ می کنند. ؛ ~ کباب خوراکی از قطعه
های بریده شدة مرغ یا جوجه مرغ در مخلوطی از پیاز و زعفران و آب لیمو که به سیخ می
کشند و کباب می کنند. ؛~ ماشینی جوجه ای که به وسیلة ماشین جوجه کشی تولید شده است
.