جریان
The entry is a dictionary list for the word جریان
جریان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ رْ ] (ع اِ) می. (ناظم الاطباء).
|| رنگ سرخ. (ناظم الاطباء) (از
المعرب جوالیقی ص ۱۰۲). و رجوع به
جریال شود.
|| رنگ سرخ. (ناظم الاطباء) (از
المعرب جوالیقی ص ۱۰۲). و رجوع به
جریال شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ رَ ] (ع مص) جَرْی. رفتن آب و
جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از تاج
المصادر بیهقی) (از غیاث اللغات) (ترجمان
القرآن عادل بن علی) (از کشاف اصطلاحات
الفنون). صاحب آنندراج آرد: روان شدن آب
و ...
جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از تاج
المصادر بیهقی) (از غیاث اللغات) (ترجمان
القرآن عادل بن علی) (از کشاف اصطلاحات
الفنون). صاحب آنندراج آرد: روان شدن آب
و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ رَ / جَ رْ ] (از ع، اِمص، اِ) خروج
و پیشرفت و صدور و اتفاق. || وقوع و
طلوع. || دو و جهندگی. (ناظم الاطباء).
- جریان آب؛ کنایه از ...
و پیشرفت و صدور و اتفاق. || وقوع و
طلوع. || دو و جهندگی. (ناظم الاطباء).
- جریان آب؛ کنایه از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(جَ رَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - روان شدن (آب و هر چیز مانند آن ). 2 - واقع شدن امری
. 3 - دست به دست شدن پول .
. 3 - دست به دست شدن پول .