جانان
The entry is a dictionary list for the word جانان
جانان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ مرکب) مرکب از: جان و ان
(علامت نسبت). معشوق. محبوب. خوب
(حاشیهٔ برهان چ معین). روی زیبا، دلکش،
نازنین. معشوق. محبوب. شاهد. (ناظم
الاطباء). مؤلف آنندراج آرد: بمعنی جان. و
الف و نون در آخر زائد است و همچنین ...
(علامت نسبت). معشوق. محبوب. خوب
(حاشیهٔ برهان چ معین). روی زیبا، دلکش،
نازنین. معشوق. محبوب. شاهد. (ناظم
الاطباء). مؤلف آنندراج آرد: بمعنی جان. و
الف و نون در آخر زائد است و همچنین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) در اصطلاح علماء نجوم، برج
طالع را گویند که برج اول زائجه است. مؤلف
گاه شماری چنین آرد: «مثلاً در کتاب انتخاب
روضةالمنجمین. (نسخهٔ موزهٔ بریطانی بنشان
۵۰۸،۲۳ddA) صریحاً گوید «و پارسیان درجهٔ
طالع را جانان خوانند و درجهٔ ...
طالع را گویند که برج اول زائجه است. مؤلف
گاه شماری چنین آرد: «مثلاً در کتاب انتخاب
روضةالمنجمین. (نسخهٔ موزهٔ بریطانی بنشان
۵۰۸،۲۳ddA) صریحاً گوید «و پارسیان درجهٔ
طالع را جانان خوانند و درجهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام طسوجی از نواحی اصفهان.
در ترجمهٔ محاسن اصفهان چنین آمده: و
برستاق دار بطسوج جانان در کوهستان دیهٔ
اماثه کرمکی هست مانند خنفساء، جرمی
کوچک تر از مگس که در شب تاریک رود
مانند چراغی روشن از پشت او افروخته
میگردد ...
در ترجمهٔ محاسن اصفهان چنین آمده: و
برستاق دار بطسوج جانان در کوهستان دیهٔ
اماثه کرمکی هست مانند خنفساء، جرمی
کوچک تر از مگس که در شب تاریک رود
مانند چراغی روشن از پشت او افروخته
میگردد ...