جامه
The entry is a dictionary list for the word جامه
جامه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
elbise
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ / مِ ] (اِ) پارچهٔ بافتهٔ نادوخته را
گویند. (برهان). در هندی باستان یم
یا
چردیش
و غیره (بام، حمایت) است و در
پهلوی جامک
و یامک
باشد. مولر بهتر
توضیح داده و «جامه» را از کلمهٔ ...
گویند. (برهان). در هندی باستان یم
یا
چردیش
و غیره (بام، حمایت) است و در
پهلوی جامک
و یامک
باشد. مولر بهتر
توضیح داده و «جامه» را از کلمهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مِ) [ په . ] (اِ.) 1 - لباس ، تن پوش . 2 - جام ، صراحی . 3 - پارچه ، پارچة
نادوخته . ؛~ عباسیان کنایه از: لباس سیاه . ؛~ فرو نیل کردن کنایه از: سیاه کردن
لباس به نشانة عزادار شدن . ؛~ قبا کردن کنایه از: پیراهن دریدن از شدت شور و وجد
یا اندوه .
نادوخته . ؛~ عباسیان کنایه از: لباس سیاه . ؛~ فرو نیل کردن کنایه از: سیاه کردن
لباس به نشانة عزادار شدن . ؛~ قبا کردن کنایه از: پیراهن دریدن از شدت شور و وجد
یا اندوه .
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
budowa; habit; nawyk; obyczaj; odziać; ozdobić; przedmiot; przyzwyczajenie; rzecz; sprawa; strój; szata; ubrać; zwyczaj