تماشا
The entry is a dictionary list for the word تماشا
تماشا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (اِ) نظر کردن به چیزی باشد از
روی حظ یا از روی عبرت. (برهان). در عرف
بمعنی... دیدن به شوق مستعمل شده از این
بابت
بطرف دیده منسوب داشته اند و تماشا
با لفظ کردن و نمودن ...
روی حظ یا از روی عبرت. (برهان). در عرف
بمعنی... دیدن به شوق مستعمل شده از این
بابت
بطرف دیده منسوب داشته اند و تماشا
با لفظ کردن و نمودن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (اِخ) حمداللََّه مستوفی در نزهة
القلوب آرد: بازار اردشیر به یمن اکنون تماشا
میخوانند. از اقلیم اول است بهمن بن اسفندیار
ساخت. (نزهة القلوب چ گای لیسترانج ج ۳
ص ۲۵۳). رجوع به تاریخ گزیده چ ادوارد
برون ج ۱ ص ...
القلوب آرد: بازار اردشیر به یمن اکنون تماشا
میخوانند. از اقلیم اول است بهمن بن اسفندیار
ساخت. (نزهة القلوب چ گای لیسترانج ج ۳
ص ۲۵۳). رجوع به تاریخ گزیده چ ادوارد
برون ج ۱ ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(تَ) [ ع . تماشی ] 1 - (مص م .) دیدن ، نگاه کردن . 2 - (مص ل .) گردش کردن ، راه
رفتن .
رفتن .