تصویر
The entry is a dictionary list for the word تصویر
تصویر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
resim
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ صْ ] (ع مص) صورت کردن.
(تاج المصادر بیهقی) (دهار) (زوزنی).
صورت کردن چیزی را و آفریدن. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). صورت
کردن و این مصدر بمعنی اسم مفعول مستعمل
است. (غیاث اللغات). صورت و شکل قرار
دادن ...
(تاج المصادر بیهقی) (دهار) (زوزنی).
صورت کردن چیزی را و آفریدن. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). صورت
کردن و این مصدر بمعنی اسم مفعول مستعمل
است. (غیاث اللغات). صورت و شکل قرار
دادن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) صورت کسی یا چیزی را کشیدن . 2 - (اِمص .) تصویرگری ،
صورت سازی . ج . تصاویر. 3 - صورتی که بر کاغذ، دیوار و غیره کشند. 4 - شرح دادن ،
شرح و بیان . ؛ ~سه بعدی تصویری که عمق و حجم را نشان می دهد.
صورت سازی . ج . تصاویر. 3 - صورتی که بر کاغذ، دیوار و غیره کشند. 4 - شرح دادن ،
شرح و بیان . ؛ ~سه بعدی تصویری که عمق و حجم را نشان می دهد.