ترشی
The entry is a dictionary list for the word ترشی
ترشی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
turşu
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ / تُ رُ ] (حامص) حموضت.
(ناظم الاطباء). مقابل شیرینی :
بزرگوارا دانی کز آفت نقرس
ز جملهٔ ترشیها همی بپرهیزم.انوری.
یکی چون ترشی آن غوره خوردی
چو غوره زآن ترشرویی نکردی.نظامی.
همه کس را دندان به ترشی کُند شود ...
(ناظم الاطباء). مقابل شیرینی :
بزرگوارا دانی کز آفت نقرس
ز جملهٔ ترشیها همی بپرهیزم.انوری.
یکی چون ترشی آن غوره خوردی
چو غوره زآن ترشرویی نکردی.نظامی.
همه کس را دندان به ترشی کُند شود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ رَشْ شی ] (ع مص) نرمی کردن
با یکدیگر. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی
الارب) (از ناظم الاطباء). نرمی کردن. (از
اقرب الموارد) (المنجد).
با یکدیگر. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی
الارب) (از ناظم الاطباء). نرمی کردن. (از
اقرب الموارد) (المنجد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(تُ) (اِ.) کلیة مواد غذایی که مزة ترش دارند و مقداری از اسیدهای مختلف در
ترکیبشان وجود دارد. ترشی ها را به عنوان چاشنی غذا به کار می برند. ؛ ~انداختن
کنایه از: بلااستفاده و عاطل گذاشتن .
ترکیبشان وجود دارد. ترشی ها را به عنوان چاشنی غذا به کار می برند. ؛ ~انداختن
کنایه از: بلااستفاده و عاطل گذاشتن .