ترتیب
The entry is a dictionary list for the word ترتیب
ترتیب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (ع مص) ثابت و استوار
گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از المنجد): و
بحضرت سلطان رفت و سلطان در ترتیب و
تبجیل قدر و تمشیت کار و تمهید رونق او
بهمه غایتی برسید. (ترجمهٔ تاریخ یمینی ...
گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از المنجد): و
بحضرت سلطان رفت و سلطان در ترتیب و
تبجیل قدر و تمشیت کار و تمهید رونق او
بهمه غایتی برسید. (ترجمهٔ تاریخ یمینی ...