تجرید
The entry is a dictionary list for the word تجرید
تجرید Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (ع مص) برهنه کردن. (تاج
المصادر بیهقی) (دهار). برهنه کردن کسی را.
(از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). برهنه کردن چیزی را
از زوایدی که بر آن باشد. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). ...
المصادر بیهقی) (دهار). برهنه کردن کسی را.
(از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). برهنه کردن چیزی را
از زوایدی که بر آن باشد. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (اِخ) نامش میرحیدر و از
شعرای متأخر هند است. ابتدا در خدمت
قمرالدین اعتمادالدوله بود و سپس به بنگاله
رفت و در سال ۱۱۵۰ هـ . ق. درگذشت. از
اوست:
بوی رحمی چشم نتوان داشت اینجا از گلی
در ...
شعرای متأخر هند است. ابتدا در خدمت
قمرالدین اعتمادالدوله بود و سپس به بنگاله
رفت و در سال ۱۱۵۰ هـ . ق. درگذشت. از
اوست:
بوی رحمی چشم نتوان داشت اینجا از گلی
در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) تنهایی گزیدن . 2 - (مص م .) پیراستن ، تجرید معانی . 3
- پوست کندن . 4 - برهنه کردن . 5 - گوشه گرفتن ، تنهایی . 6 - درآوردن شمشیر از
غلاف . 7 - (اِمص .) پیرایش .
- پوست کندن . 4 - برهنه کردن . 5 - گوشه گرفتن ، تنهایی . 6 - درآوردن شمشیر از
غلاف . 7 - (اِمص .) پیرایش .