پیرا
The entry is a dictionary list for the word پیرا
پیرا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرخم) صفت فاعلی دائمی از
پیراستن. مخفف پیراینده. پیراینده. که پیراید.
یعنی کم کننده از چیزی برای زینت. (غیاث).
صاحب آنندراج گوید: بمعنی پیراینده و آن
کسی است که چیزی را کم کند بواسطهٔ
خوش آیندگی همچون دلاک و سرتراش که
موی زیادتی ...
پیراستن. مخفف پیراینده. پیراینده. که پیراید.
یعنی کم کننده از چیزی برای زینت. (غیاث).
صاحب آنندراج گوید: بمعنی پیراینده و آن
کسی است که چیزی را کم کند بواسطهٔ
خوش آیندگی همچون دلاک و سرتراش که
موی زیادتی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پیرْ را ] (اِخ) نام موضعی در جزیرهٔ
لس بس از توابع یونان. مم نن سردار داریوش
سوم این موضع را تسخیر کرده. (ایران باستان
ج ۲ ص ۱۲۸۱).
لس بس از توابع یونان. مم نن سردار داریوش
سوم این موضع را تسخیر کرده. (ایران باستان
ج ۲ ص ۱۲۸۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پیرْ را ] (اِخ) نام دختر اپی میته و
پاندور، زن دکالیون. رجوع به دکالیون شود.
پاندور، زن دکالیون. رجوع به دکالیون شود.