پرور
The entry is a dictionary list for the word پرور
پرور Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ رْ وَ / پَ ] (اِ) پیوند بود مطلقاً خواه
پیوند انسان به انسان و خواه درخت با درخت
باشد. (برهان قاطع). || طراز. ریشه.
فراویز. سجاف.
پیوند انسان به انسان و خواه درخت با درخت
باشد. (برهان قاطع). || طراز. ریشه.
فراویز. سجاف.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پُ رْ وَ ] (اِخ) نام یکی از دیه های
هزارجریب. (از کتاب مازندران و استراباد
رابینو ص ۱۲۲).
هزارجریب. (از کتاب مازندران و استراباد
رابینو ص ۱۲۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ رْ وَ ] (اِ) پروار. || (نف) مزید
مؤخری بمعنی پرورنده و پروراننده در آخر
بسیاری از کلمات فارسی و هم عربی:
آزپرور. ادب پرور. بنده پرور. تن پرور.
پیرپرور. جان پرور. جهان پرور. خودپرور.
خیال پرور. دام ...
مؤخری بمعنی پرورنده و پروراننده در آخر
بسیاری از کلمات فارسی و هم عربی:
آزپرور. ادب پرور. بنده پرور. تن پرور.
پیرپرور. جان پرور. جهان پرور. خودپرور.
خیال پرور. دام ...