پایدار
The entry is a dictionary list for the word پایدار
پایدار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
sürdürülebilir
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرکب) ثابت. (رشیدی).
باثبات. دائم. باقی. استوار. ستوار. پادار.
(جهانگیری). قائم. با تاب و توان. قوی.
مستقیم. وطید. واطد. وکید. همیشه. پا برجا.
پای برجای. جاویدان. با دوام. همیشه. مدام.
برقرار. (برهان). مقاوم. پایداری کننده. مقابل
ناپایدار: مهتران عجم و سغد ...
باثبات. دائم. باقی. استوار. ستوار. پادار.
(جهانگیری). قائم. با تاب و توان. قوی.
مستقیم. وطید. واطد. وکید. همیشه. پا برجا.
پای برجای. جاویدان. با دوام. همیشه. مدام.
برقرار. (برهان). مقاوم. پایداری کننده. مقابل
ناپایدار: مهتران عجم و سغد ...