Mıskal - مصقل
The entry is a dictionary list for the word Mıskal - مصقل
مصقل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ صَقْ قَ ] (از ع، ص) مهرهزده.
صيقليافته. صيقلی. صيقلدادهشده. در
تابناکی و جلا همانند آينه شده: بفرمود تا
خانهٔ مکعب مسطح بنا کردند و سطوح او را به
گچ و مهره مصقل گردانيدند. (سندبادنامه
ص64).
خانهٔ مصقل همه جا روی توست
از پس آن ...
صيقليافته. صيقلی. صيقلدادهشده. در
تابناکی و جلا همانند آينه شده: بفرمود تا
خانهٔ مکعب مسطح بنا کردند و سطوح او را به
گچ و مهره مصقل گردانيدند. (سندبادنامه
ص64).
خانهٔ مصقل همه جا روی توست
از پس آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ قَ ]۱ (ع اِ) ابزاری که بدان جلا
میدهند و صيقل میزنند و زنگ چيزی را
میزدايند، و بزداغ نيز گويند. سو.
(ناظمالاطباء). سوهان. مهره. ج، مصاقل.
(يادداشت مؤلف): آئينهٔ زنگآلود دلها به
مصقل هدايت جلا داد [ حضرت محمد
(ص) ] . ...
میدهند و صيقل میزنند و زنگ چيزی را
میزدايند، و بزداغ نيز گويند. سو.
(ناظمالاطباء). سوهان. مهره. ج، مصاقل.
(يادداشت مؤلف): آئينهٔ زنگآلود دلها به
مصقل هدايت جلا داد [ حضرت محمد
(ص) ] . ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ قَ ] (ع ص) مصقع. خطيب بليغ.
مقلوب مصلق است. (ناظمالاطباء). خطيب
بليغ. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب
الموارد). و رجوع به مصلق و مصقع شود.
مقلوب مصلق است. (ناظمالاطباء). خطيب
بليغ. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب
الموارد). و رجوع به مصلق و مصقع شود.