Tenvîrî - تنوری
The entry is a dictionary list for the word Tenvîrî - تنوری
تنوری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ نْ نو ری ی ] (ع ص نسبی) تنار.
تنورگر. (منتهی الارب). تنورگر و نان پز.
(ناظم الاطباء). منسوب است به تنور که افادهٔ
آشنا به صنعت آن و تجارت و کسب با آن را
می کند. (از سمعانی).
تنورگر. (منتهی الارب). تنورگر و نان پز.
(ناظم الاطباء). منسوب است به تنور که افادهٔ
آشنا به صنعت آن و تجارت و کسب با آن را
می کند. (از سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (ص نسبی) منسوب به تنور.
بریان شده در تنور. پخته شده در تنور.
کباب شده در تنور، همچون کباب تنوری،
لبوی تنوری و جز اینها. مرادف تنوریة.
رجوع به تنور و تنوریة شود.
بریان شده در تنور. پخته شده در تنور.
کباب شده در تنور، همچون کباب تنوری،
لبوی تنوری و جز اینها. مرادف تنوریة.
رجوع به تنور و تنوریة شود.