tir - تر
The entry is a dictionary list for the word tir - تر
تر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] صلی الله علیه و آله و سلم نقیض خشک باشد. (برهان).
آب رسیده. (فرهنگ رشیدی). ضد خشک.
(انجمن آرا). آبدار. (آنندراج). چیزی که
دارای بلّت باشد. مقابل خشک. نمدار و
مرطوب. (ناظم الاطباء). محمد معین در
حاشیهٔ برهان آرد: ...
آب رسیده. (فرهنگ رشیدی). ضد خشک.
(انجمن آرا). آبدار. (آنندراج). چیزی که
دارای بلّت باشد. مقابل خشک. نمدار و
مرطوب. (ناظم الاطباء). محمد معین در
حاشیهٔ برهان آرد: ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (اِ) مرغی است کوچک و کم سکون و
خوش آواز که بعربی صعوه خوانندش، و به
این معنی با زای نقطه دار هم آمده است.
(برهان). مرغی است کوچک و کم سکون که
بعربی صعوه خوانند. (انجمن آرا) ...
خوش آواز که بعربی صعوه خوانندش، و به
این معنی با زای نقطه دار هم آمده است.
(برهان). مرغی است کوچک و کم سکون که
بعربی صعوه خوانند. (انجمن آرا) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (پسوند) باید دانست که کلمهٔ تر که
تفضیل است در فارسی با کلمه ای که ملحق او
شود در صورت ترکیب افادهٔ معنی مبالغه کند
چون بهتر و بهترین و خوشتر و خوشترین و
نوآیین ترین و مانند آن و ...
تفضیل است در فارسی با کلمه ای که ملحق او
شود در صورت ترکیب افادهٔ معنی مبالغه کند
چون بهتر و بهترین و خوشتر و خوشترین و
نوآیین ترین و مانند آن و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ رر ] (ع اِ)
ناحیهٔ بین قبل و دبر: بین
التر والفر.
(دزی ج ۱ ص ۱۴۲).
ناحیهٔ بین قبل و دبر: بین
التر والفر.
(دزی ج ۱ ص ۱۴۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ رر ] (ع اِ) اسب تاتاری تیزرو. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
|| اسب متناسب الاعضا و جفاکش.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
|| اسب متناسب الاعضا و جفاکش.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ رر ] (ع اِ) اصل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (المنجد).
|| رشتهٔ راز. (منتهی الارب) (آنندراج).
رشتهٔ راز که گلکاران بدان اندازه گیرند. (ناظم
الاطباء). الخیط الذی یمد علی البناء فیبنی
علیه، فارسی معرب، ...
|| رشتهٔ راز. (منتهی الارب) (آنندراج).
رشتهٔ راز که گلکاران بدان اندازه گیرند. (ناظم
الاطباء). الخیط الذی یمد علی البناء فیبنی
علیه، فارسی معرب، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ رر ] (ع مص) بریده شدن. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
|| بریدن چیزی را، لازم است و متعدی.
(منتهی الارب) (آنندراج). || بیرون
افتادن استخوان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). انقطاع ...
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
|| بریدن چیزی را، لازم است و متعدی.
(منتهی الارب) (آنندراج). || بیرون
افتادن استخوان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). انقطاع ...
tir - تر other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.