cezma - جذمی
The entry is a dictionary list for the word cezma - جذمی
جذمی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ می ی ] (ص نسبی) جَذَمی.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به این
کلمه شود.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به این
کلمه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ما ] (ع ص، اِ) جِ اجذَم، به معنی
بریده دست یا آنکه سرانگشتان او رفته باشد.
(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
|| گرفتار به علت جذام
. (منتهی
الارب).
بریده دست یا آنکه سرانگشتان او رفته باشد.
(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
|| گرفتار به علت جذام
. (منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ می ی ] (ص نسبی) منسوب
است به قبیلهٔ جذیمه. (منتهی الارب).
منسوب به جذیمه است. (لباب الانساب).
جُذَمی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
است به قبیلهٔ جذیمه. (منتهی الارب).
منسوب به جذیمه است. (لباب الانساب).
جُذَمی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ذَ ] (اِخ) اخیل بن عبیدبن
اعشم بن قیس بن حصن بن عبداللََّه بن رضابن
عمروبن غراب بن جذیمه طائی، مکنی به
ابومقدام. از شاعران بود وی به جذیمةبن
ودبن معزبن عتودبن عنیزبن سلامان منسوب
است که ...
اعشم بن قیس بن حصن بن عبداللََّه بن رضابن
عمروبن غراب بن جذیمه طائی، مکنی به
ابومقدام. از شاعران بود وی به جذیمةبن
ودبن معزبن عتودبن عنیزبن سلامان منسوب
است که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ذَ ] (اِخ) بشربن حنش معروف
به جارود منسوب به جذیمةبن عوف بن
بکربن عوف بن انماربن عمروبن ودیعةبن
لکیزبن افصی بن عبدالقیس است که بطنی
بزرگ از ودیعةبن نزارند. و برخی اسم او را
جارودبن معلی و ...
به جارود منسوب به جذیمةبن عوف بن
بکربن عوف بن انماربن عمروبن ودیعةبن
لکیزبن افصی بن عبدالقیس است که بطنی
بزرگ از ودیعةبن نزارند. و برخی اسم او را
جارودبن معلی و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ذَ ] (اِخ) ذواب بن ربیعةبن
عبیدبن اسعدبن جذیمه اسدی جذمی. وی
منسوب به جذیمةبن مالک بن نصربن قعیربن
حرث بن ثعلبةبن ذودان بن اسدبن خزیمه
است که با عتیبةبن حرث بن شهاب یربوعی به
قتال پرداخته ...
عبیدبن اسعدبن جذیمه اسدی جذمی. وی
منسوب به جذیمةبن مالک بن نصربن قعیربن
حرث بن ثعلبةبن ذودان بن اسدبن خزیمه
است که با عتیبةبن حرث بن شهاب یربوعی به
قتال پرداخته ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ذَ ] (اِخ) طرفة الجذمی. از طائفه
بنوجذیمةبن رواحةبن قطیعةبن عبس. از
شاعران بود. (از لباب الانساب).
بنوجذیمةبن رواحةبن قطیعةبن عبس. از
شاعران بود. (از لباب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ذَ ] (اِخ) مالک بن حرث بن
عبدیغوث بن مسلمةبن ربیعةبن جذیمة نخعی
جذمی. منسوب است به جذیمةبن سعدبن
مالک بن نخع که بطنی است از نخع. (از لباب
الانساب).
عبدیغوث بن مسلمةبن ربیعةبن جذیمة نخعی
جذمی. منسوب است به جذیمةبن سعدبن
مالک بن نخع که بطنی است از نخع. (از لباب
الانساب).
cezma - جذمی other entries
Next Words